Sunday, November 15, 2009

در این خاک زرخیز ایرانزمین نبودند جز مردمی پاک دین همه دینشان مردی و داد بود وزآن کشور آزاد و آباد بود نگفتند حرفی که ناید به کار نکشتند تخمی که ناید به بار چو مهر و وفا بود کیششان گنه بود آزار کس پیششان همه بندة پاک یزدان پاک همه دل پر از مهر این آب و خاک پدر در پدر آریائی نژاد ز پشت فریدون نیکو نهاد بزرگی به مردی و فرهنگ بود گدائی در این بوم و بر ننگ بود کجا رفت آن دانش و هوش ما که شد مهر میهن فراموش ما که انداخت آتش در این بوستان کز آن سوخت جان و دل دوستان چه کردیم کین گونه گشتیم خوار خرد را فکندیم زین سان ز کار نبود این چنین کشور و دین ما کجا رفت آئین دیرین ما به یزدان که این کشور آباد بود همه جای مردان آزاد بود در این کشور آزادگی ارج داشت کشاورز خود خانه و مرز داشت گرانمایه بود آنکه بودی دبیر گرامی بد آنکس که بودی دلیر نه دشمن در این بوم و بر لانه داشت نه بیگانه جائی در این خانه داشت اگر مایة زندگی بندگی است دو صد بار مردن به از زندگی است بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم برون سر از این بار ننگ آوریم به یزدان که هرگز جهان آفرین نه با بنده ای مهر ورزد نه کین از آن روز دشمن به ما چیره گشت که ما را روان و خرد تیره گشت از آن روز این خانه ویرانه شد که نان آورش مرد بیگانه شد چو نا کس به دهکد خدائی کند کشاورز باید گدائی کند چو دانش پژوهنده بیند زیان که بندد به دانش پژوهی میان به یزدان که گر ما خرد داشتیم کجا این سر انجام بد داشتیم بسوزد در آتش گرت جان و تن به از بندگی کردن و زیستن اگر مایة زندگی بندگی است دو صد بار مردن به از زندگی است بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم برون سر از این بار ننگ آوریم بیاریم آن آب رفته به جوی مگر زان بیابیم باز آب روی شود مردمی کیش و آئین ما نگیرد خرد خرده بر دین ما ز فردوسی ام آمد این گفته یاد که داد سخن را چو او کس نداد چو ایران نباشد تن من نباد بدین بوم و بر زنده یک تن مباد سرشت من از مهر میهن بود من از میهن و میهن از من بود

متن ترانه ي يار دبستاني منیار دبستانی من با من و همراه منیچوب الف بر سر ما بغض من و آه منیحک شده اسم من و تو رو تن این تخته سیاهترکه ی بیداد و ستم مونده هنوز رو تن مادشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علف هاشخوب اگه خوب، بد اگه بد، مرده دل های آدماشدست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنهکی می تونه جز من و تو درد ما رو چاره کنهیار دبستانی من با من و همراه منیچوب الف بر سر ما بغض من و آه منیحک شده اسم من و تو رو تن این تخته سیاهترکه ی بیداد و ستم مونده هنوز رو تن مایار دبستانی من با من و همراه منیچوب الف بر سر ما بغض من و آه منیحک شده اسم من و تو رو تن این تخته سیاهترکه ی بیداد و ستم مونده هنوز رو تن مادشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علف هاشخوب اگه خوب، بد اگه بد، مرده دل های آدماشدست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنهکی می تونه جز من و تو درد ما رو چاره کنیار دبستانی من با من و همراه منیچوب الف بر سر ما بغض من و آه منیحک شده اسم من و تو رو تن این تخته سیاه
بازخوانی یک افتخار تاریخی در میانه بی مهری به تمدن کهن ایران (+ متن منشور حقوق بشر کوروش)
این درد را با که باید گفت که در شرایطی که ملت های فاقد پیشینه تاریخی، به هر دری می زنند تا بلکه کوزه ای شکسته یا لوحی مخدوش بیابند و خود را متمدن و فرهنگ شان را کهن و کشورشان را ریشه دار جلوه دهند، ما این گوهرهای بی بدیل و آن تاریخ پرسابقه و شکوه را نادیده می انگاریم و نفی می کنیم و تو گویی که ایرانیان ملتی هستند که از پس تاریخ قیمومیت های استعماری در سده اخیر، استقلال پیدا کرده و کشوری تشکیل داده اند و ملتی!
عصرایران- کوروش بزرگ، که مفسران نامداری چون مرحوم علامه طباطبایی او را همان "ذوالقرنین" مذکور در قرآن می دانند، بی هیچ تردیدی معروف ترین و خوش نام ترین چهره حقوق بشری دوران باستان و از بزرگان این عرصه تا همیشه تاریخ است.
اگر منشور حقوق بشر انقلاب فرانسه در قرن 17 و منشور حقوق بشر سازمان ملل در قرن 20 میلادی تدوین شد، این شخصیت فرهیخته ایرانی، 539 سال قبل از میلاد مسیح، یعنی حدود 25 قرن پیشتر، که پادشاهان و حاکمان، برای هیچ شخص و ملتی قائل به هیچ حق و حقوقی جز فرمانبرداری و خراجگزاری نبودند، اولین منشور حقوق بشری تاریخ را تدوین کرد و به اجرا درآورد.
نکته قابل توجه اینجاست که اگر امروزه، بسیاری از حکومت های جهان، به خاطر حفظ مصالح و ظواهر، دم از حقوق بشر می زنند و چاره ای هم جز این ندارند، کوروش ایرانی، در شرایطی منشور حقوق بشر را تدوین کرد که در اوج قدرت بود و در جهان آن روز، هیچ کسی او را برای رعایت حقوق بشر، زیر سوال و فشار قرار نمی داد و علیه اش قطعنامه صادر نمی کرد.
از این رو باید گفت داوطلبانه بودن اقدام او برای تدوین قانونی که دربرگیرنده حقوق انسان ها باشد، ارزش کار کوروش را بی نهایت افزون تر می کند.
او در این منشور، نه تنها حقوق ملت ایران را پاس می دارد، بلکه در همان ابتدای منشور، تصریح می دارد که تا زنده هست و حکومت می کند، دین و آیین و رسوم ملت های دیگر را نیز به رسمیت می شناسد و محترم می دارد.
در این منشور که در دنیای 25 قرن پیش نوشته شده است، مفاهیم عمیق "دموکراتیک" موج می زند، آنجا که می گوید: هرگز سلطنت خود را به هیچ ملتی تحمیل نخواهم کرد و هر ملت آزاد است که مرا به سلطنت خود قبول کند یا ننماید و هر گاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند، من برای سلطنت آن ملت اقدام به جنگ نخواهم کرد.
در پیشرو بودن این منشور همچنین می توان به منع برده داری در آن پرداخت و یادآور شد که بشر معاصر، تنها در سال 1926، آن هم پس از جنگ های خونین فراوان، پیمان نامه بین المللی منع برده داری را در "جامعه ملل" به تصویب رساند.
یکتا پرستی ، حمایت از حق مالکیت فردی، آزادی دین و شغل و انتخاب محل سکونت، فردی کردن مجازات ها و ... از دیگر موارد افتخار آمیز اولین منشور حقوق بشر تاریخ است .
به هزار تاسف اما باید گفت که این افتخار بی نظیر که مایه مباهات ملی ما ایرانیان است، به هیچ انگاشته می شود و کمتر کسی از آن یاد می کند. حال آنکه اگر این منشور در تاریخ اروپا و توسط مثلا یک پادشاه فرانسوی تدوین می شد، چه یادبودهایی در سطح دنیا برایش به پا می کردند و چه کنفرانس هایی به پا می داشتند و چه تبلیغاتی به راه می انداختند.
این درد را با که باید گفت که در شرایطی که ملت های فاقد پیشینه تاریخی، به هر دری می زنند تا بلکه کوزه ای شکسته یا لوحی مخدوش بیابند و خود را متمدن و فرهنگ شان را کهن و کشورشان را ریشه دار جلوه دهند، ما این گوهرهای بی بدیل و آن تاریخ پرسابقه و شکوه را نادیده می انگاریم و نفی می کنیم و تو گویی که ایرانیان ملتی هستند که از پس تاریخ قیمومیت های استعماری در سده اخیر، استقلال پیدا کرده و کشوری تشکیل داده اند و ملتی!
این قضیه، البته سر دراز و پر غصه دارد که در این مجال از آن می گذریم و روز جهانی کوروش را به تلخی آن نمی آلاییم و نوشتار حاضر را به حسن ختام متن این منشور که اینک در موزه بریتانیا نگهداری می شود، به پایان می بریم: اینك كه به یاری مزدا ، تاج سلطنت ایران و بابل و كشورهای چهار سوی دنیا را به سر گذاشته ام ، اعلام می كنمكه تا روزی كه من زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهددین و آیین و رسوم ملتهایی كه من پادشاه آنها هستم ، محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت كه حكام و زیردستان من ، دین و آئین و رسوم ملتهایی كه من پادشاه آنها هستم یا ملتهای دیگر را مورد تحقیرقرار بدهند یا به آنها توهین نمایند .من از امروز كه تاج سلطنت را به سر نهاده ام ، تا روزی كه زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد ،هر گز سلطنت خود را بر هیچ ملت تحمیل نخواهم كرد و هر ملت آزاد است ، كه مرا به سلطنت خود قبول كند یا ننماید و هر گاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند ، من برای سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم كرد .من تا روزی كه پادشاه ایران و بابل و كشورهای جهات چهارگانه هستم ، نخواهم گذاشت ،كسی به دیگری ظلم كند و اگر شخصی مظلوم واقع شد ، من حق وی را از ظالم خواهم گرفت و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم كرد .من تا روزی كه پادشاه هستم ، نخواهم گذاشت مال غیر منقول یا منقول دیگری را به زور یا به نحو دیگر بدون پرداخت بهای آن و جلب رضایت صاحب مال ، تصرف نماید.
من تا روزی كه زنده هستم ، نخواهم گذاشت كه شخصی ، دیگری را به بیگاری بگیردو بدون پرداخت مزد ، وی را بكار وادارد.من امروز اعلام می كنم ، كه هر كس آزاد است ، كه هر دینی را كه میل دارد ، بپرستد و در هر نقطه كه میل دارد سكونت كند ،مشروط بر اینكه در آنجا حق كسی را غضب ننماید ،و هر شغلی را كه میل دارد ، پیش بگیرد و مال خود را به هر نحو كه مایل است ، به مصرف برساند ، مشروط به اینكه لطمه به حقوق دیگران نزند.من اعلام می كنم ، كه هر كس مسئول اعمال خود می باشد و هیچ كس را نباید به مناسبت تقصیری كه یكی از خویشاوندانش كرده ، مجازات كرد .مجازات برادر گناهكار و برعكس به كلی ممنوع است و اگر یك فرد از خانواده یا طایفه ای مرتكب تقصیر میشود ، فقط مقصر باید مجازات گردد ، نه دیگران من تا روزی كه به یاری مزدا ، سلطنت می كنم ، نخواهم گذاشت كه مردان و زنان را بعنوان غلام و كنیز بفروشندو حكام و زیر دستان من ، مكلف هستند ، كه در حوزه حكومت و ماموریت خود ، مانع از فروش و خرید مردان و زنان بعنوان غلام و كنیز بشوندو رسم بردگی باید به كلی از جهان برافتد .و از مزدا خواهانم ، كه مرا در راه اجرای تعهداتی كه نسبت به ملتهای ایران و بابل و ملتهای ممالك اربعه عهده گرفته ام ، موفق گرداند . كــــوروش
بیدار هر که گشت در ایران رود بدار
بیدار و زندگانی بیدارم آرزوست
عارف قزوینی
مرا ر عشق وطن دل باین خوش است که گر
ز عشق هر که شوم کشته زاده وطن است
عارف قزوینی
در میکده از من نخریدند بجامی
آن علم ککه در مدرسه آموخته بودم
عارف قزوینی
· اگر 18 سال و 7 ماه و 6 روز مدام فریاد بکشی برای گرم کردن یک استکان چای سرد انرژی تولید می کنی؟ (ارزش امتحان کردن نداره) اگر به مدت 16 سال و 9 ماه بدون توقف بگوزی، گاز کافی برای یک بمب اتم تولید می کنی؟ (حق طبیعی ماست.. باید روش فکر کنم) قلب انسان چنان فشاری موقع رساندن خون به بدن تولید می کند که می تواند تا 40،914 سانتیمتر فوران کند (یا ابالفرز) ارضای جنسی یک خوک تا 30 دقیقه طول می کشد (کاش من هم یک خوک بودم) یک سوسک می تواند تا 19 روز بدون سر زندگی کند (اوف) (هنوز به فکر خوک هستم) اگر سرت را محکم به دیوار بکوبی 150 کالری در ساعت را آب می کنی (هرگز در منزل اینکار را نکن.. سر کار اشکالی نداره) موقعیت سر نوعی از سنجاقک نر طوری هست که نمی تواند جفتگیری کند. سنجاقک ماده ابتکار عمل را بدست گرفته و سر نر را می کند و همزمان جفتگیری می کنند (همیشه خانم ها برای رسیدن به هدفشون هر کاری می کنن) یک ملخ 350 برابر قدش می تواند بپرد. اگر با انسان مقایسه کنیم یعنی یک آدم باید بتواند به اندازه ی طول یک زمین فوتبال بپرد (30 دقیقه؟ خدای من، من هنوز به فکر اون خوک خوشبخت هستم) بعضی از شیرهای نر 50 بار در روز جفتگیری می کنند (کماکان دلم می خواهد یک خوک باشم – کیفیت را بر کمیت ترجیح می دهم) پروانه ها مزه ی خوراکی ها را با پایشان امتحان می کنند (خداروشکر چون من طعم کف کفشم رو دوست ندارم!) قوی ترین عضله ی بدن زبان است (اینو می دونستم، یادت رفت بگی زبان آخوندها که کار نمی کنند و فقط حرف می زنند قوی تر از همه هست) آدم های چپ دست به طور میانگین 9 سال کمتر از راست دست ها زندگی می کنند (!) فیل تنها حیوانیه که نمی تواند بپرد (خدا را شکر) چشم شتر مرغ از مغزش بزرگ تره (یعنی بیشتر ایرانی ها شترمرغ هستن؟) دلفین ها و انسان ها تنها موجوداتی هستند که برای لذت بردن ارتباط جنسی برقرار می کنند نه فقط به خاطر تولید مثل و از روی غریزه (پس خوک چی؟)
اشتباهی فاحش در قرآن در سوره العنکبوت ! - عکس
شنبه 25 مهر 1388 _ 17 اکتبر 2009
در قرآن در سوره العنکبوت آیه 41 الله می فرمایند : عنکبوت با آب دهان خود خانه می سازد !!! ولی این برخلاف سیستم ارگانیزم بدن همه عنکبوت هاست ! عنکبوت ها خانه هایخود را به توسط تاری که از کیسه اسپینرت ( که در ماتحتشان قرار دارد! ) می سازند که از نوعی پروتئین می باشدو تار بافتنشان ربطی به آب دهانشان ندراد ... حال سوال اینجاست که آیا خدایی که عنکبوت را آفریده، آگاهیاز این موضوع نداشته است ؟ یا اینکه قرآن نوشته دست بشر است ؟ ... قضاوت با شما ...
منبع : پارس قرآن (کلیک کنید!)
12 - Spinneret به فارسی یعنی نخ ریس و از این ارگان نخ خارج می شود ...(نمای بالا یک عکس از شکل و جایگاه عمومی اکثر عنکبوت ها می باشد ! )منبع : ویکی پدیا (کلیک کنید!)
برگرفته شده از: سایت گُرداب (کلیک کنید!)

Friday, June 26, 2009

جهان سوم جایی است که هرکس بخواهد مملکتش را آباد کند خانه اش خراب میشود و هرکس
بخواهد خانه اش آباد باشد باید در تخریب مملکتش بکوشد

Wednesday, June 10, 2009

حتی اگر در مسیر درستی باشی اگر فقط همانجا بنشینی زیر گرفته خواهی شد
کیفیت تصمیم انسان ها انعکاس مستقیم نحوه پردازش اطلاعات بوسیله آن ها است
پیش از آنکه پاسخی بدهی حتما با یک نفر مشورت کن.ولی پیش از آنکه تصمیم بگیری لااقل با چند نفر مشورت کن
آنچه انسان بتواند بدرستی تصور کند میتواند انجام دهد.

Monday, June 8, 2009

pollushen:: it is a cring shame
آلودگی:: شرمندکی است که بابت آن باید گریست
هیچ اغاز و بایانی وجود ندارد
دیروز,به تاریخ بیوسته
فردا, رازی است ناگشوده
اما امروز یک هدیه است

Tuesday, May 12, 2009

درختان بلوچستان

علي رغم وسعت زياد و گسترده حوزه هاي آبخيز استان كه قريب 7/18 ميليون هكتار مي باشد به سبب شرايط خاص ادافيكي و اقليمي و بخصوص كمبود با زندگي منحصرا حدود يك ميليون هكتار ارضي جنگلي بصورت لكه اي و يا پراكندگي زياد در سطح استان مشاهده ميشود كه حدود 3/2 از اين سطح را پوشش هاي بياباني با گونه هاي تاغ و گز تشكيل مي دهند و بخشي از ان را پوشش هاي جنگلي گرمسيري با گونه هاي كهور ، كنار ، چش ، توج ، چگرد، كليرا و حرا و بالاخره جنگلهاي خشك با گونه هاي بادام كوهي و انبه تشكيل مي دهند ، اين جنگلها بصورت لكه هاي كم و بيش بزرگ در ناحيه بلوچستان جنوبي ارتفاعات تفتان و كوه بزمان و مناطق ارتفاعي سراوان استقرار يافته اند و بطور متوسط تراكم درختان در اين عرصه ها به 50 اصله در هكتار مي رسد از نظر گونه جنگلهاي كهور در ناحيه چاه هاشم ، جنگلها گز در جنوب چاه هاشم و تهلاب ، جنگلهاي تاغ در ريگ چاه ، دشت سمسور ، تگرو دامنه شرقي تفتان - جنگلهاي كهور ، گز و آكا سيا در چاهان جنگلهاي كهور و كلير در زرآباد و جنگلها ي گاز رخ درسازندهاي فليش واقع در حد فاصل چاله جازموريان و درياي عمان حضور دارند.در ادامه تعدادی از مهمترین گونه های جنگلی معرفی میشوند:

چش ، كرت

تيره : كهور

مرفولوژي : درختي است تنومند به ارتفاع 6 تا 8 متر، برگها مركب ، برگچه ها ريز و كوچك ، گل ها زرد كروي و خوشبو ، خارهاي بلند و نوك تيز، تاج آن توپي شكل ، تنه به شكل ‎ ميوه غلاف دار

فصل گلدهي: بهار و پاييز

مناطق انتشار:اين گونه درمناطق نيمه خشك ، گرم و مرطوب از قبيل سواحل خليج فارس و درياي عمان و در استانهاي بوشهر ، هرمزگان و سيستان و بلوچستان ( چابهار ،ايرانشهر، و نيكشهر ) و همچنين در خاك هاي عميق رسي و شني نيز مي رويد .

نام محلي : در بندرعباس كرت ، در چابهارچش، در بين لار و بندرعباس به سلم معروف است .

موارد استفاده : چوب درختان اين گونه در كشتي سازي ( لنج سازي ) ارزش بسيار زيادي دارد . برگها و ميوه ارزش علوفه اي براي دام دارد . اين درختان دراحياء اراضي بياباني و تثبيت شن هاي روان بسيار باارزشند. درگذشته درختان چش بطور غيرقانوني قطع و به كشورهاي همجوار حمل شده و در ساخت كشتيهاي چوبي بسياربزرگ تجاري مصرف مي شده است كه توسط ادارات منابع طبيعي استانهاي ساحلي از اين عمل بشدت جلوگيري شده است و در توسعه اين گنجينه گرانبهاي منابع طبيعي كشور اقدامات اصلاحي واحيائي زيادي انجام پذيرفته است .

داز نخل ايراني

تيره :خرما

مرفولوژي : نام علمي داز به معناي درختچه كوتاه قد مي باشد . درختچه اي است دو پايه با برگهاي پنجه اي سبز و چرمي ميوه سته گل در انتهاي شاخه در گل آذين خوشه ظاهر مي شود . عمر متوسط درختچه حدود 4 الي 5 متر است كه پس ازگلدهي از بين مي رود ومجددا از كنار درختچه قبلي ريشه جوش جديدي توليد مي شود .

فصل گلدهي : بهار

مناطق انتشار: درجنوب ايران در مكران در شهرستانهاي سراوان ، نيكشهر، ايرانشهر، خاش و سرباز از ارتفاع 480 متر تا 1280 متر در آبراهه ها ميرويد .

نام محلي : نام محلي آن در جنوب پورك و داز مي باشد . تصور مي رود كه يكي بنام درخت نر و ديگري نام درخت ماده مي باشد . در بعضي مناطق بلوچستان به آن پيش مي گويند.

موارد استفاده : از برگ آن حصير ، سبد، كلاه و سيواس كه يك نوع كفش محلي است مي بافند . در افغانستان از دانه هاي آن تسبيح مي سازند .

بادام كوهي :

تيره : گل رز

مرفولوژي : درختچه اي است تا ارتفاع 4 متربدون خار ، داراي شاخه هاي جوان سبز بدون كرك ، استوانه اي صاف و براق ، برگهاي آنها دراز خطي يا ماله اي است كه در حاشيه برگها چينهاي كنگره اي نوكدار و منتهي به دمبرگ كوتاه مي باشد . گل آن سفيد نسبتا بزرگ با گلبرگهاي تخم مرغي گسترده ، ميوه شفت بدون كرك و تخم مرغي است و در انتها كمي تيز و تقريبا فشرده و نازك در دو طرف

فصل گلدهي: اواخر اسفند

مناطق انتشار: دامنه انتشار اين گونه وسيع است و در نواحي استپي و ارتفاعات نيمه خشك كشور ديده مي شود . در كرمانشاه ، لرستان ، بختياري تا دزفول، ارتفاعات فارس ،‌كرمان و خراسان ديده مي شود . در استان در ارتفاعات تفتان ، بيرك ، كوه سفيد و درناهوك همراه درختان زيتون از ارتفاع 600 تا 2700 متر از سطح دريا ديده مي شود .

موارد استفاده : ميوه بادام مصارف دارويي و آرايشي دارد و همچنين از ميوه آن براي تنقلات و خشكبار استفاده مي شود .

حرا

تيره : شاپسند

مرفولوژي‌ : درختچه اي است با برگهاي بيضي شكل وكشيده و با قاعده اي باريك . نام علمي اين جنس به افتخار دانشمند بزرگ ايراني شيخ الرئيس ابوعلي سينا نام گذاري شده است . از اختصاصات اين درختچه آن است كه دانه آن روي درخت مادر به نهال تبديل ميشود يعني نيمه زنده زا ميباشد . بذر پس از تبديل به نونهال از درخت جدا شده و به مرداب افتاده و بلافاصله ريشه دواني ميكند . ميوه آن به اندازه يك فندق كركدار است و طعم آن كمي شيرين وگس است

فصل گلدهي : شهريور ماه

مناطق انتشار: اين درختچه در سواحل و مردابهاي ساحلي و دلتاي رودخانه ها و در ايران و مصر و عربستان انتشار دارد. در ايران در بوشهر ، بندرعباس ، قشم ، و گواتر چابهار انتشار دارد.

نام محلي: در كتب تب سنتي نام اين درختچه اسرار آمده است كه ريشه مراكشي دارد . در جنوب ايران به نامهاي حرا در بندرعباس ، تمردرچابهارو در برخي مناطق جنوب تول گفته مي شود . به عربي به آن شوره و شورا مي گويند.

موارد استفاده : پوست اين درختچه داراي تانل فراوان است در دباغي استفاده مي شود . درهند از دانه هاي نارس آن به صورت ضماد براي تسريع رسانيدن و چرك زايي جوش و آبسه ها مصرف مي شود . در هند ريشه آن براي افزايش نيروي جنسي ، از برگ براي تعليف دامها در جنوب كشور استفاده مي شود

چاتلانقوش (بنه )

تيره : پسته

مرفولوژي : درختي است به ارتفاع بيش از 15 متر با تاجي گرد و بزرگ و تنه اي قطور بقطرنيم متر ، ناصاف و تيره رنگ ، برگها شانه اي فرد با 2 تا 5 جفت برگچه گرد ، تخم مرغي تا كشيده و با حاشيه اي كم و بيش مژه دار . هريك از برگچه ها داراي 8-5/2 سانتي متر طول و 2-7/0 سانتيمتر يا بيشتر پهنا مي باشد . گل آذين آن خوشه اي باز و ميوه آن شفت به ابعاد 6-5*8-5 ميليمتر ميباشد .

فصل گلدهي : اوايل بهار

مناطق انتشار: اين درخت از جزايرقناري و كشورهاي ساحل مديترانه آغاز و تا آسياي صغيرو سوريه ، قفقاز ، ايران ،افغانستان ، و پاكستان انتشار دارد . در ايران در جنگلهاي آن معطر و دانه آن روغني است. دو زير گونه ديگر از بنه در منطقه بلوچستان به نامهاي نيمه خشك ، فارس ، كرمان ، بلوچستان و كرمان و خراسان در ارتفاع 600 تا 1000 متر از سطح دريا ميرويد . در استان در ارتفاعات غرب زاهدان ، نصرت آباد ، ارتفاعات تفتان ، ارتفاعات ناهوك و بيرك سراوان و ارتفاعات سرباز و لاشار پراكنش دارد .

نام محلي : در اطراف تهران چاتلانقوش ، در همدان شاقلانقوش ، در ارسباران چاتلانقو، در كردستان سقز ، در فارس و بلوچستان بنه وبه لهجه بلوچي به آن گون ، ون ، ونه ،گونه گويند.

موارد استفاده : از ساقه آن صمغي استخراج مي شود كه در نقاشي و رنگ و روغن و آدامس سازي استفاده مي شود . ميوه بنه در حالت تازه كمي گرم و خشك است . مدر و قاعده آور است . روغن مغز بنه گرم و خشك وبراي تقويت اعصاب نافع است . براي صاف كردن صدا و باز كردن انسداد و گرفتگيهاي عروق و يرقان موثراست . براي تقويت نيروي جنسي مفيد است ، معده و كليه را گرم ميكند و براي نفخ و گاز مفيد است .ميوه آن بدليل چربي بالاي آن مصرف خوراكي دارد و از آن نوعي اشكنه تهيه مي كنند .

گاز رخ – گز روغن

مروفو لوژی: در ایران یک گونه از این جنس بنام پرگرینا بصورت درخچه ای وجود دارد .ساقه و شاخه های ان سزوئی و اغلب بدون برگ به ار تفاع 6 تا 7 متر ، تاج آن متمایل به مخرو طی وارونه تا کروی ، پوست در خت در قسمت پایین در درختانی که قطر آن حدود 30 سانتی متر است خاکستر ی روشن و شیار دار و برجسته ولی بالا تنه حاکستری تیره است. برگها مرکب دو شانه ای فر د، گل در گل آذین خوشه ای کوتاه تا بلند ،گل آذین نزدیک به شاخه های قطور ، کوتاه به طول 8 تا 10 سانتی متر میباشد .یکی از ویژگیهای اعجاب بر انگیز این گونه دارای برگهایی بدون برگچه است که این درخت از نظر ویژگیهای اکولوژیک و بتانیک درخت بی نظیری است و گاهی در چنان شرایط سختی رشد میکند که میتوان آنرا یک معجزه در عالم گیاهی دانست.

فص گلدهی : بهار

مناطق انتشار:

انتشار آن بر روی ماسه سنگهای دامنه کوهستان تا راس قله ها ادامه دارد.جایی که کوچکترین اثری از خاک نیست این گیاه مستقر شده است.

نام محلی : درنیکشهر به آن گز روغن میگویند.

موارد استفاده : مهمتر ین موارد استفاده این درخت از نظر اقتصادی روغن دانه های آن است. دانه های این گونه دارای 38-40 درذصد روغن ویک نوع ساپونن است . روغن این گونه به بن مشهور بوده و بسیار مناسب برا ی تغذیه است و در صنعت نیز برای جلا کاری و روغن کاری ساعتهای دیواری ومچی و چرخهای خیاطی وسایر ماشینهای ظریف مورد استفاده دارد . در صنایع دارویی تهیه نوعی آنت بیوتیک آز آن در دست بررسی است.

مصارف درمانی : ریشه در مان سوزاک و تب زرد – پوست درمان جرب و خارش – میوه برای درمان ناراحتی های کبد طحال و دردهای آرتروز وفلج استفاده میشود.

تکثیر : بذر و قلمه

شیشم ،جک

مرفولوژی : شیشم درختی است با تاج پوشش بسیار ضعیف و همیشه سبز که ارتفاعش به 25 متر بالغ میشود . از طریق جستزایی ریشه و ساقه علی رغم فقیر بودن خاک و تخریب توانسته است تاکنون مقاوکت کند.

برگهایش متناوب و شانه ای است و دارای پنج برگچه واپه تخم مرغی با نوک کشیده تیز و پشت خزی است . گلهایش پروانه ای شکل کوچک و سفید است و در گل آذین خوشه ای قرار گرفته است . میوه آن نیام میباشد. درخت شیشم در برابر خشکی خاک و هم در برابر آب و رطوبت بردبار است و در کنار آب هم بخوبی میروید .سرعت رشد آن زیاد و پوست خارجی ساقه به رنگ سفید و چوب داخلی قهوای است.

فصل گلدهی: گلها در خرداد میرسندو در آذر بذر میدهند.

مناطق انتشار:

اصل آن از مشرق زمین در هند و افغانستان است . درا یران در تنگ سرحه پاکستان –بشاگرد در ارتفاع 900-1200 متر از سطح دریا – ته درها و کنار چشمه ها و مسیر جریان آب میروید. در آبادان از قدیم در باغها کشت شده است . در شمال کشور هم بخوبی میروید.

نام محلی: نام این درخت در فارسی شیشم است و در تنگ سرحه آنرا رقاء و در جیرفت آنر جک و در آبادان سیسو نام دارد وبعربی انر سیسو ساسم میگویند.

موارد استفاده : چوب این درخت در اثر بخار دادن به صورتهای مختلف خمیده میشود ، چوبش قابل ارتجاع وقابل صیقل است و در نجاری مورد توجه میباشد. در مبل سازی و پایه های تختخواب چوبی به علت دوام و ظاهر زیبایی که دارد استفاده دادرد.

مصارف درمانی : درهند از جوشانده پوست آن برای درمان سوزاک استفاده دارد. جوشانده پوست و چوب ان خلط آور و اشتها آور است

گاز رخ ، گز روغن

مرفولوژي : در ايران يك گونه از اين جنس بصورت درختچه اي وجود دارد . ساقه و شاخه هاي آن سازوئي و اغلب بدون برگ به ارتفاع 6 تا 7 متر ، تاج آن متمايل به مخروطي وارونه تا كروي ، پوست درخت در قسمت پايين در درختاني كه قطر آن حدود 30 سانتي متر است خاكستري روشن و شياردار و برجسته ولي بالا تنه خاكستري تيره است . برگها مركب دوشانه اي فرد ، گل درگل آذين خوشه اي كوتاه تا بلند ، گل آذين نزديك به شاخه هاي قطور ، كوتاه به طول 8 تا 10 سانتي متر مي باشد ميوه كپسول شبيه نيام تعداد دانه در هر ميوه 8 الي 15 عدد و گاهي بيشتر مي باشد . يكي از ويژگيهاي اعجاب انگيز اين گونه داراي برگهايي بدون برگچه است كه اين درخت از نظر ويژگيهاي اكولوژيك و بتانيك درخت بي نظيري است و گاهي در چنان شرايط سختي رشد مي كند كه مي توان آن را يك معجزه در عالم گياهي دانست.

فصل گلدهي : بهار

مناطق انتشار: انتشار آن برروي ماسه سنگهاي دامنه كوهستان تا راس قله هاي ادامه دارد.جايي كه كوچكترين اثري از خاك نيست اين گياه مستقر شده است .

نام محلي : در نيكشهر به آن گزروگن مي گويند.

موارد استفاده : مهمترين موارد استفاده اين درخت از نظر اقتصادي روغن دانه هاي آن است . دانه هاي اين گونه داراي 40-38 درصد روغن و يك نوع ساپونن مي باشد . روغن اين گونه به نام يا مشهور است و بسيار مناسب براي تغذيه است و در صنعت نيز براي جلاكاري و روغن كاري ساعتهاي ديواري و مچي و چرخهاي خياطي و ماشينهاي ظريف مورد استفاده دارد .

برخي مصارف دارويي اين گياه عبارتند از : تهيه انتي بيوتيكي كه در اين گياه شناسايي شده و همچنين اين گياه داراي تانن است . ريشه آن براي درمان سوزاك و تب زرد و از پوست آن جهت درمان ضد جرب وخارش استفاده مي شود . از ميوه در معالجه ناراحتي هاي كبد طحال و دردهاي آرتروز و فلج استفاده مي شود . اين گونه توسط بذور و قلمه تكثير مي شود .

شيشم ، جك

تيره

مرفولوژي : نام علمي درخت شيشم با افتخار دالبرژ گياه شناس سوئدي قرن 18 است . شيشم درختي است با تاج پوشش بسيار ضعيف و هميشه سبز كه ارتفاعش به 25 متر بالغ مي شود . از طريق جستزايي ريشه و ساقه علي رغم فقيربودن خاك و تخريب توانسته است تاكنون مقاومت كند . برگهايش متناوب شانه است و داراي پنج برگچه واژه تخم مرغي با نوك كشيده و تيز و پشت خزي است . گلهايش پروانه اي شكل كوچك و سفيد است و در گل آذين خوشه اي قرارگرفته .ميوه آن نيام مي باشد . رخت شيشم هم در برابر خشكي خاك و هم در برابر آب و رطوبت بردبار است و در كنار آب هم بخوبي ميرويد . سرعت رشدش زياد و پوست خارجي ساقه به رنگ سفيد و چوب داخلي قهوه اي مي باشد .

فصل گلدهي : گلها در خرداد ميرسند و در آذر بذر مي دهند .

مناطق انتشار: اصل آن از مشرق زمين و هند و افغانستان است . در ايران در تنگ سرحه بلوچستان ، بشاگرد در ارتفاع 1200-900متر از سطح دريا در ته دره ها و كنار چشمه ها و مسير جريان آب مي رويد . در آبادان از قديم در باغها كشت شده است . در شمال كشور هم بخوبي مي رويد .

نام محلي : نام اين درخت در زبان فارسي شيشم است و درتنگ سرحه انرا رقاء ودر جيرفت جك و در آبادان سيسو نام دارد و بعربي نيز آنرا سيسو و ساسم مي گويند.

موارد استفاده : چوب اين درخت در اثر بخاردادن به صور مختلف خميده مي شود . چوبش قابل ارتجاع و قابل صيقل است ودر نجاري مورد توجه مي باشد . در مبل سازي و پايه هاي تختخواب چوبي به علت دوام و ظاهر زيبايي كه دارد استفاده مي شود . در هند از جوشانده برگهاي آن براي معالجه سوزاك استفاده ميشود . جوشانده پوست و چوب آن خلط آور و اشتها آور است .


پوشش گياهى بلوچستان

از آنجا كه در بلوچستان، باران كمى مى‏بارد و فصل ريزش آن كوتاه است، بنابراين پوشش گياهى آن نيز ضعيف است، اما با اين وجود، هرگاه كه در طول سال يك يا دوبار بارانى ببارد، انواع گياهان و گلها، سر از خاك بيرون مى‏آورند كه در نوع خود بى‏نظيرند. بطور كلى پوشش گياهى بلوچستان تُنُك و محدود است با اين وجود در پوشش گياهى آن تنوع زيادى مشاهده مى‏شود. در برخى از نقاط آن مثل كشورهاى آسياى جنوب شرقى، كائوچو مى‏رويد و در بعضى از جاها مثل سرزمين هندوستان درختان انبه و موز ، انجير هندى و خربزه درختى (پَپِيا)به عمل مى‏آيد. جنگل‏هاى بلوچستان به صورت متراكم و انبوه نيست و اغلب بطور پراكنده ديده مى‏شوند. و از آنجا كه در كنار مسيل‏ها، رودها و دامنه ارتفاعات رطوبت بيشتر و درجه حرارت كمترى وجود دارد، جنگل‏ها و نباتات طبيعى از تنوع و تراكم بيشترى برخوردارند.

پوشش گياهى هر منطقه متأثر از آب و هواى همان منطقه است. در هر منطقه بسته به شرايط اقليمى و آب و هوا، گياهانى مى‏رويند كه بتوانند خود را با شرايط موجود تطابق داده و جامعه گياهى را تشكيل دهند. از طرفى ديگر، پوشش گياهى هر منطقه تنها به خشكى هوا و مقدار ريزش باران بستگى ندارد، بلكه استقرار پوشش گياهى عمدتاً به دو عامل اقليمى و محیطی (درارتباط با خاك) مبتنى است.

عمده‏ ترين گونه درختى اين منطقه آكاسيا است كه پتانسيل جنگل شدن را به دليل كمبود بارندگى و خاك نامناسب، ندارد. اين منطقه تنها منطقه‏ اى از ايران است كه در آن نخل، بومى آنجاست و مى‏توان درآن موز و ساير گياهان گرمسيرى را كاشت. تعداد زيادى از گونه‏ هاى درختچه‏ اى و بوته ‏اى فقط در اين منطقه وجوددارد که كه تقريباً تمام آن از صحرای افریقا تا عربستان و جنوب پاكستان، گسترده و پراكنده هستند. و بعضى از گونه‏ هايى كه در نقاط مرطوب اين منطقه يافت مى‏شوند، از انواع گياهان گرمسيرى مى‏باشند. رويش‏هاى اين منطقه در زمره رويش‏هاى گرمسيرى و نيمه گرمسيرى بوده و يك منطقه خشك و گرم محسوب مى‏شود و گونه‏ هاى شاخص آن نيز از عناصر گرمسيرى هستند.

در مورد عناصر گياهى و مقايسه آن با گياهان ساير نقاط ايران به اين نتيجه مى‏رسيم كه گياهان اين منطقه از ويژگيهاى منحصر به فردى برخوردار هستند بعضى از تيره‏ ها و اكثر جنس‏هاى گياهى اين منطقه به جز در بلوچستان جنوبى در نقاط ديگر ايران ديده نمى‏شوند، به نظر مى‏رسد بلوچستان جنوبى تنها منطقه كشور است كه مى‏توان به راحتى و در شرايط طبيعى موز، خربزه درختى ، انبه و بسيارى از ديگر گياهان گرمسيرى را به عمل آورد در حاشيه رودخانه‏ هاى اين منطقه علاوه بر چند گونه گز كه مانند بسيارى از مناطق كشور، اطراف رودخانه را پوشانده است، به درختچه كوچكى از خانواده نخل بنام داز (نخل وحشى) بر مى‏خوريم كه نقش اكولوژيكى با اهميتى در جلوگيرى از سرعت سيلابها، تغذيه جانوران و اقتصاد منطقه برعهده دارد.پوشش گياهى اين منطقه داراى برگهاى خشن و كوچك مى‏باشد تا هم سطح تبخير تقليل يابد و هم در برابر گرما مقاومت نمايند. بيشتر گياهان نيز داراى برگهاى ريز مى‏باشند، زيرا به علت خشكى زياد، نور بسيار شديد است و براى عمل فتوسنتز احتياج به برگهاى پهن نيست.

در بستر رودخانه ها و مناطقى كه خاك عميق بوده و رطوبت بيشترى دارد، فاصله افقى گياهان كمتر شده و تراكم بيشترى را نشان مى‏دهد. در شيب‏هاى تند، غالباً خاك فرسايش يافته و سنگ مادر(سخت) نمايان است و به موازات آن پوشش گياهى بسيار اندك است. هر جا كه مختصر خاكى وجود داشته باشد، گياهان معدودى كه در آن شرايط قادر به رشد هستند، ديده مى‏شود. بطور كلى پوشش گياهى منطقه، روى واريزه‏ ها، مسيلها، رسوبات آبرفتى و واريزه‏ هاى دشتى و بستر رودخانه‏ ها وجود دارد.


جاذبه های طبیعی و تاریخی 24 استان کشورمان (1)
همزمان با 13 فروردین ماه، ایرانیان در آغاز فصل بهار به دامان طبیعت می روند تا روح و روان خود را در آغوش سبزی و طراوت جلا بخشند.

به گزارش خبرگزاری "مهر" به نقل از معاونت اطلاع رسانی ستاد تسهیلات نوروزی کشور، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری با شناسایی روستاهای هدف گردشگری که دارای جاذبه های طبیعی و تاریخی هستند و اختصاص تسهیلات برای توسعه مراکز اقامتی، پذیرایی و تفریحی در این روستاها، گردشگری روستایی را توسعه می دهد.

بنا براین گزارش، روستاهای هدف گردشگری در 24 استان کشور بدین شرح است:

1) استان کردستان: روستاهای صلوات آباد، اورامان تخت، پالنگان، خسرو آباد، گروس، نگل، اوینگ، نوره

2) استان قم: روستاهای گیو، دره قاهان، وشنوه

3) استان کرمانشاه: روستاهای شالان، خانقاه، شمشیر، پیران، چرمله علیا، سمنگان علیا، کلانتر

4) استان قزوین: روستاهای جرندق، فارسجین، حصار، محمدآباد، هجیب، رودک، شکرناب، زرجه بستان، زرشک، موشقین

5) استان فارس: روستاهای قلات، مارگون، دشتک، جیزرزار، پاقلعه، تنگ براق، بندامیر، سر مشهد

6) استان سیستان و بلوچستان: روستاهای سه کوهه، لادیز، تمین، آبادان، ناهوک، کجور، بریس

7) استان آذربایجان غربی: روستاهای سوله دو کل، سهولان، احمدآباد تکاب، شلماش، حسنلو

8) استان کهکیلویه و بویر احمد: روستاهای مختار، دلی بهرام بیگی، کریک، چشمه بلقیس چرام، دیشموک، مارین

9) استان لرستان: روستاهای بیشه، ونایی، درب گنبد، ولی عصر، کمندان، حشمت آباد، دره تنگ علیا، شول آباد، دیماندول، میربک شمالی

10) استان بوشهر: روستاهای طاهری(سیراف)، نایبند، رود فاریاب

11) استان سمنان: روستاهای شهر مجن، قلعه نو خرقان، فرو مد، دیباج، رامه و قالیباف، ملاده، ده صوفیان

12) استان همدان: روستاهای سیمین ابرو، ورکانه، خاکو، حبشی، علیصدر

13) استان اردبیل: روستاهای ماجولان، کزج، برندق، انار، برزند

14) استان خراسان شمالی: روستاهای رویین، اسفیدان، درکش

15) استان خراسان جنوبی: روستاهای مافونیک، چنش

16) استان خراسان رضوی: روستاهای عمرانی(عزیز آباد)، اخلمد، ابرده سفلی، مزینان، باغستان، بار، دیزبادعلیا، بزد

17) استان زنجان: روستاهای خوین، قروه، شاه نشین(ده بهار)، منطقه حفاظت شده انگوران و کلیسای تک آغاج، گلابر(قلابر)

18) استان گیلان: روستاهای سراوان، چاف، امیر کلایه، بالارود، قلعه رودخان، آق اولر و مریان، امامزاده ابراهیم و امامزاده اسحاق، امامزاده هاشم، سفیدآب

19) استان مرکزی: روستاهای انجدان، هزاوه، وفس، جاسب، کاروانسرا

20) استان مازندران: روستاهای جواهر ده، جنب رودبار، دو هزار برسه، سه هزار درجان، کلاردشت، کردیچال، کلمه، کجور، میخساز، لاویج رییس کلا، کرچی، جوربند

21) استان یزد: روستاهای باجگان، قطروم، شادکام، ده بالا، طرزجان، اسلامیه، توران پشت، سانیچ، کرخنگان، سر یزد، منشاد

22) استان کرمان: روستاهای سیرچ، کوهپایه، بیدخوان، دلفارد، خبر، طرز، هنزا، لاله زار

23) استان تهران: روستاهای جلیزجند، شهرستانک، گچسر، دیزین، دریاچه تار، کرکبود، گیلیرد، هیو، قلعه عظیم آباد، حاجی آباد عربها، رودافشان، ازبکی

24) استان چهار محال و بختیاری: روستاهای چشمه، یاسه چا، هوره، امام قیس، شیخ علیخان

سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در این گزارش به معرفی مشروح روستاهای استانهای کشور به شرح ذیل پرداخته است:

الف) روستاهای هدف گردشگری در استان کرمان و جاذبه های آنان عبارت است از:

1- روستای سیرچ، شهرستان کرمان، بخش شهداد، دارای طبیعت زیبای کوهستانی و آب و هوای مناسب

2- روستای کوهپایه، شهرستان کرمان، بخش مرکزی، دارای طبیعت زیبای کوهستانی و آب و هوای مناسب

3- روستای بید خوان، شهرستان بردسیر، بخش مرکزی، منطقه خوش آب و هوای کوهستانی با درختان کهنسال

4- روستای دلفارد، شهرستان جیرفت، بخش مرکزی، دارای دره خوش آب و هوا

5- روستای خبر، شهرستان بافت، بخش مرکزی، دارای طبیعت زیبای کوهستانی و منطقه حفاظت شده حیات وحش و زیارتگاه شاه ولایت

6- روستای طرز، شهرستان راور، بخش مرکزی، دارای آب و هوای مناسب در حاشیه کویر و سروهای بسیار قدیمی

7- روستای هنزا، شهرستان بافت، بخش رابر، دارای دره کوهستانی و درختان کهنسال گردو

8- روستای لاله زار، شهرستان بردسیر، بخش مرکزی، دارای منطقه گردشگری خوش آب و هوا

ب) روستاهای هدف گردشگری در استان فارس و جاذبه های آنان عبارت است از:

1- روستای قلات، شهرستان شیراز بخش مرکزی، دارای جاذبه های طبیعی – تاریخی

2- روستای مارگون، شهرستان سپیدان، بخش مرکزی، دارای جاذبه های طبیعی

3- روستای دشتک، شهرستان مرودشت بخش درودزن، دارای جاذبه های طبیعی، بافت با ارزش

4- روستای جیزرزار، شهرستان مرودشت، بخش کامفیروز، دارای جاذبه های طبیعی، بافت با ارزش

5- روستای پا قلعه، شهرستان ممسنی، بخش دشمن زیاری، دارای جاذبه های طبیعی - تاریخی

6- روستای تنگ براق، شهرستان اقلید، بخش سده، دارای جاذبه های طبیعی و تاریخی

7- روستای بندر امیر، شهرستان مرودشت، بخش مرکزی، دارای جاذبه های طبیعی – تاریخی بندر امیر

8- روستای سرمشهد، شهرستان کازرون، بخش بالاده، دارای جاذبه های تاریخی

پ) روستاهای هدف گردشگری در استان لرستان و جاذبه های آنان عبارت است از:

1- روستای بیشه، شهرستان خرم آباد، بخش سپید دشت، دارای آبشار بیشه، رودخانه سزار، بازارچه محلی، کمپ چادری، جنگل

2- روستای وفایی، شهرستان بروجرد، بخش اشترنیان، دارای رودخانه، باغات میوه، سرچشمه، جنگل

3- روستای درب گنبد، شهرستان کوهدشت، دارای مقبرة امامزاده شاه محمد (ع)، بازارچه محلی، رودخانه

3- روستای ولی عصر، شهرستان پلدختر، بخش مرکزی، دارای تالاب های سه گانه، پارک مصنوعی

4- روستای کمندان، شهرستان ازنا، بخش مرکزی، دارای رودخانه، باغات میوه، زندگی عشایری

5- روستای حشمت آباد، شهرستان دورود، بخش مرکزی، همجوار رودخانه، چشمه، جنگل

6- روستای دره تنگ علیا، شهرستان الشتر، بخش مرکزی، همجوار رودخانه، جنگل، درختان گردو، بیشه

8- روستای شول آباد، شهرستان الیگودرز، دارای آبشار آب سفید، رودخانه، ایستگاههای پیک نیکی

ت) روستاهای هدف گردشگری در استان قزوین و جاذبه های آنان عبارت است از:

1- روستای زرآباد، بخش رودبار الموت، دارای بافت سنتی، همجواری با درخت خونبار زرآباد، امامزاده علی اصغر و نزدیکی به دریاچه اوان

2- روستای آتان، بخش رودبار الموت، دارای معماری خاص روستایی

2- روستای گازرخان، بخش رودبار الموت، همجوار قلعه الموت و طبیعت زیبا

3- روستای اندج، بخش رودبار الموت، همجوار با صخره های عظیم و دره اندج رود و طبیعت زیبا

4- روستای گرمارود، بخش رودبار الموت، همجوار با قلعه نویزرشاه، دارای بافت سنتی و آبشار گرمارود

5- روستای شمس کلایه، بخش رودبار الموت، همجوار با قلعه میمون دژ، دارای بافت سنتی و چنار کهنسال 12 تن

6- روستای تلاتر، بخش رودبار شهرستان، دارای بافت سنتی، باغهای فندق و امامزاده افضل

7- روستای سوگا، بخش رودبار شهرستان، دارای طبیعت زیبا

8- روستای هیر، بخش رودبار شهرستان، دارای طبیعت زیبا

9- روستای سیردان، بخش طارم سفلی، همجوار مجموعه تاریخی شمیران و درخت چنار هزار ساله

10- روستال کلج، بخش طارم سفلی، دارای باغهای درهم تنیده زیتون

11- روستای زیتک، بخش طارم سفلی، همجوار آبگرم معدنی یله گنبد و غار انگول

12- روستای جرندق، بخش مرکزی تاکستان، همجوار قزقلعه

13- روستای فارسجین، بخش ضیاء آباد، همجوار امامزاده عبدالله

14- روستای حصار، بخش آوج، همجوار برجهای تاریخی خرقان

15- روستای محمد آباد، بویین زهرا، همجوار کاروانسرای شاه عباسی

16- روستای هجیب، بویین زهرا، همجوار کاروانسرای شاه عباسی

17- روستای رودک، بویین زهرا، دارای بافت سنتی و همجوار دریاچه حاجی عرب

18- روستای شکرناب، بخش بشارات، همجوار امامزاده علی و دارای طبیعت زیبا

19- روستای زرجه بستان، بخش بشارات، دارای چشم انداز طبیعی

20- روستای زرشک، بخش مرکزی قزوین، دارای بافت سنتی و چشم انداز طبیعی

21- روستای موشقین، بخش رودبار شهرستان، دارای بافت سنتی و چشم انداز طبیعی

ث) روستاهای هدف گردشگری در استان سیستان و بلوچستان و جاذبه های آنان عبارت است از:

1- روستای سه کوهه، بخش شیب آب، همجوار آثار تاریخی سیستان

2- روستای لادیز، بخش میرجاوه، دارای غار آبی لادیز، همجوار کوه تفتان

3- روستای تمین، بخش میرجاوه، دارای دریاچه سردریا، همجوار کوه تفتان

4- روستای آبادان، بخش مرکزی ایرانشهر، همجوار محوطه های باستانی، دارای باغهای میوه گرمسیری

5- روستای ناهوک، بخش جالق سرادان، همجوار محوطه های باستانی جالق و مجموعه سنگ نگاره های نگاران و دارای باغهای میوه سردسیری

6- روستای کجور، بخش مرکزی سرباز، دارای کوهستان زیبا و تمساح پوزه کوتاه و باغهای میوه گرمسیری

7- روستای بریس، بخش دشتیاری چابهار، همجوار ساحل و مرکز تفریحی ماهیگیری

د) روستاهای هدف گردشگری در استان گیلان و جاذبه های آنان عبارت است از:

1- روستای سراوان، شهرستان رشت، بخش سنگر، دارای پارک جنگلی سراوان، کاروانسرای لات

2- روستای چاف(پایین) شهرستان لنگرود، بخش مرکزی، دارای مجتمع اقامتی تفریحی چاف، تالاب امیر کلایه

3- روستای امیر کلایه، شهرستان لاهیجان، بخش رودبنه، وجود تالاب امیر کلایه با جاذبه های بسیار، نزدیکی به ساحل دریا

4- روستای بالارود، شهرستان سیاهکل، بخش مرکزی، دارای کاروانسرای تی تی، طبیعت جذاب و بکر (جنگل و رودخانه)

5- روستای قلعه رودخان، شهرستان فومن، بخش مرکزی، وجود قلعه 6/2 هکتاری قلعه رودخان، پارک جنگلی

6- روستای آق اولو و مریان، شهرستان تالش، دهستان کیش بی بی، دارای طبیعت جذاب، حمام تاریخی، محوطه های تاریخی

7- روستای داماش، شهرستان رودبار، بخش عمارلو، دارای طبیعت بکر و ییلاقی، وجود گونه گیاهی نادر سوسن چراغ و محوطه های تاریخی

8- روستای امامزاده ابراهیم و امامزاده اسحق، شهرستان شفت، بخش احمد سرگوراب، وجود زیارتگاه امامزاده ابراهیم، طبیعت ییلاقی، با اقامتگاهها

9- روستای امامزاده هاشم، شهرستان رشت، بخش سنگر، وجود زیارتگاه از نوادگان حضرت علی(ع)، طبیعت زیبا، رودخانه سفیدرود با مجتمع اقامتی متعلق به اوقاف

10- روستای سفید آب، شهرستان رودسر، بخش رحیم آباد، دارای جاذبه های طبیعی ، مجتمع اقامتی و تفریحی

ذ) روستاهای هدف گردشگری در استان نهران و جاذبه های آنان عبارت است از:

1- روستای جلیزجند، شهرستان فیروزکوه، دارای جاذبه های تاریخی و طبیعی

2- روستای شهرستانک، شهرستان کرج، دارای آثار تاریخی کاخ – تپه باستانی، قلعه دزدبند، حاشیه دره رودخانه کرج

3- روستای گچسر، شهرستان کرج، وجود هتل گچسر و قدمگاه آقا سید علاء الدین در نزدیک روستا

4- روستای دیزین، دارای منطقه کوهستانی، همجوار حاشیه رودخانه، وجود پیست اسکی

5- روستای دریاچه تار، شهرستان دماوند، دارای جاذبه های طبیعی

6- روستای کر کبود، شهرستان طالقان، همجوار با امامزاده زید و ابراهیم و دارای حمام تاریخی، آبشار کر، مقبره ملانعیما 7رکبودی

7- روستای گیلیرد، شهرستان طالقان، همجوار خانه آیت الله طالقانی، دارای حمام عمومی و همجوارحاشیه رودخانه

8- روستای هیو، شهرستان ساوجبلاغ، دارای آسیاب آبی حضرت عباس و آسیاب آبی حاج رحیم، وجود تپه باستانی گردان و تپه های طبیعی دو برادر، تپه باستانی حاج بیان، غارهای هیو

9- روستای قلعه عظیم آباد، شهرستان ری، وجود قلعه

10- روستای حاجی آباد عربها، شهرستان ورامین دارای بافت صفویه به بعد، همجوار قلعه حاجی آباد

11- روستای رودافشان، شهرستان کرج، وجود غار رودافشان

12- روستای ازبکی، شهرستان ساوجبلاغ، همجوار یان تپه، جیران تپه، مارال تپه، گرموش تپه و تپه ازبکی

ج) روستاهای هدف گردشگری در استان آذربایجان غربی و جاذبه های آنان عبارت است از:

1- روستای سوله دوکل، بخش سیلوانا، دارای آبشار و طبیعت بکر

2- روستای سهولان، بخش مرکزی مهاباد، دارای غار آبی تاریخی

3- روستای احمد آباد تکاب، بخش تخت سلیمان، همجوار کوه زندان، آب گرم احمد آباد و محوطه تخت سلیمان(چهارمین اثر ثبت شده جهانی)

4- روستای شلماش، بخش مرکزی سردشت، دارای آبشار شلماش و چشم اندازهای زیبا

5- روستای حسنلو، بخش محمدیار نقده، همجوار تپه باستانی و سد مخزنی حسنلو

ح) روستاهای هدف گردشگری در استان کرمانشاه و جاذبه های آنان عبارت است از:

1- روستای شالان، بخش کرند، دارای جاذبه های طبیعی

2- روستای خانقاه، بخش مرکزی پاوه، دارای جاذبه های طبیعی و فرهنگی

3- روستای شمشیر، بخش مرکزی پاوه، دارای جاذبه های معماری و بافت تاریخی

4- روستای پیران، بخش مرکزی سرپل ذهاب، دارای جاذبه های طبیعی

5- روستای چرمله علیا، بخش مرکزی سنقر، همجوار منطقه زیست محیطی بدر و پریشان

6- روستای سمنگان علیا، بخش مرکزی صحنه، دارای طبیعت زیبا

7- روستای کلانتر، بخش مرکزی قصر شیرین، دارای جاذبه های گردشگری و طبیعی.


تقريبا همه ما دست‌کم يک بار ساحل خزر يا غار علي‌صدر يا يکي از بناهاي تاريخي شيراز و اصفهان و يزد را ديده‌ايم و نام کندوان و ميمند و ماسوله و ابيانه و جواهرده را شنيده‌ايم و مي‌دانيم آسياب‌هاي آبي شگفت‌انگيز و شهر سوخته و زندان حضرت سليمان و آرامگاه دانيال نبي(ع) کجاست، اما گردشگري در ايران، تنها در اين چند منطقه خلاصه نمي‌شود و براي اثباتش کافي است بدانيد تنها در وصف روستاهاي هدف گردشگري کشورمان و عشايرش، مجموعه‌اي هشت جلدي نوشته شده و هنوز بسياري از اين روستاها معرفي نشده‌ و گمنام مانده‌اند.
مطالعه همين کتاب‌ها بود که باعث شد به خيالمان برسد امسال مسافران نوروزي را دعوت کنيم، علاوه بر پاتوق‌هاي هميشگي سفرشان، به 10 روستاي ناشناخته، اما مناسب گردشگري هم سري بزنند، از طبيعت دست‌نخورده لذت ببرند و همان وقت هم يادي از ما کنند.
پيش از آغاز سفرمان، لازم است از اين‌که خيلي از استان‌ها و روستاهايشان را به دليل محدوديت جا، از قلم انداخته‌ايم، از هموطنانمان عذرخواهي کنيم. اکنون گاه رفتن است، بار سفر را بستيد؟ آماده‌ايد راه بيفتيم؟

کرمانشاه ـ هجيج
کفش‌هايتان لنگه به لنگه نمي‌شود
آنجا اگر کمي سر کيسه را شکل کنيد و يک جفت گيوه مرغوب هجيجي بخريد، کفش‌هايتان ديگر هرگز لنگه‌ به لنگه نمي‌شوند چون گيوه لنگه راست و چپ ندارد و يکي از اصلي‌ترين مکان‌هاي توليدش، روستاي هجيج از توابع بخش نوسود شهرستان پاوه در استان کرمانشاه است.
هجيج ـ که برخي آن را با «ح جيمي» مي‌نويسند و مي‌گويند به معناي دره سرسبز و عميق است ـ روستايي است که همه خانه‌هايشان از سنگ هستند و حتي يک آجر در آنها به کار نرفته است.

در يکي از وب‌نوشته‌ها درباره هجيج، قصه‌اي هست که مي‌گويد، پانصد سال پيش در هجيج، آسمان خسيس شد و خشکسالي بيداد کرد. اهالي روستا سراغ مردي متدين که نسبش به امام موسي کاظم(ع) مي‌رسيد، رفتند تا براي باريدن باران، دعا کند. مرد دعا کرد و چشمه‌اي پر آب، دل خاک را شکافت و مرد از همان وقت، صاحب احترامي ويژه ميان مردم شد و حتي پس از مرگش، بقعه‌اي به يادش ساختند به نام «بقعه سيدعبدالله» يا «بقعه کوسه هجيج».
کسي نمي‌داند اين ماجرا درباره روستاي هجيج و بقعه سيدعبدالله در کنار رودخانه سيروان، راست است يا تنها قصه‌اي ساده است براي سنگين شدن پلک‌هاي بچه‌هاي هجيجي، وقت خواب. مهم اين است که اهالي هجيج، اهل تسنن هستند، اما به امامزاده‌شان احترام مي‌گذارند واين بقعه از پنج قرن پيش تاکنون سرپا بوده است و زيارتگاه دوستدارانش.

چند کار واجب است که به محض رسيدن به هجيج بايد انجام دهيد، نخست اين که دست‌کم يک جفت گيوه مرغوب بخريد، چون پيشه بيشتر هجيجي‌ها، دوختن همين گيوه‌هاي فوق‌العاده است، دوم به چراگاه‌هاي خوش‌منظره «پياز دول ميشا» و «گاول» و‌ آبشار بل در نزديکي روستا که آب معدني شفابخش دارد، سري بزنيد و سوم اگر فرصت کرديد از يکي از قديم‌هاي ده بپرسيد چرا هجيجي‌ها قاب‌هاي در و پنجره همه خانه‌هاي روستا را آبي آسماني مي‌کنند؟

گيلان ـ قلعه رودخان
افسون مي‌شويد
حتي از ديدن عکس‌ روستاي قلعه رودخان از توابع بخش مرکزي شهرستان فومن در استان گيلان هم لذت مي‌بريد و دلتان تازه مي‌شود تا چه رسد به اين‌که آنجا باشيد و در هواي خنک و مطبوعش نفس عميق بکشيد و صداي هوش گياهان به گوشتان برسد و بوي سبزه مرطوب جنگل را حس کنيد و به آواز پرندگان گوش کنيد که در اعماق آن سبزي يکدست مي‌خوانند.

طوري نمي‌شود، هيچ‌کس نمي‌فهمد، فقط چند لحظه موتور خيالپردازي‌تان را روشن کنيد و خودتان را به ما بسپريد تا پيشنهادمان را براي شما توصيف کنيم. آماده‌ايد؟
امروز صبح شما از طرف فومن راه افتاده‌ايد و از روستاي حيدرکلات گذشته‌ايد، در پارک جنگلي قلعه‌رودخان هستيد و از روي پل چوبي رودخانه رد شده‌ايد و آن ترس عميق و خواستني از جريان تند آب خنک رودخانه زير پايتان را تجربه کرده‌ايد.

از همين جا، همين سنگفرش زير پايتان، دالان بهشت آغاز مي‌شود؛ دالاني سبز که سرشاخه‌هاي درهم‌پيچيده درختان، آن را براي شما آذين بسته‌اند. بگذاريد آن سبز دلاويز چشم‌هايتان را بنوازد، بگذاريد ريه‌هايتان از نفس گياهان انباشه شود و قدم تند کنيد تا به پله‌هاي قلعه رودخان، باشکوه‌ترين دژ نظامي استان گيلان، برسيد. پله‌ها زيادند و شايد هم به همين دليل به آن قلعه هزار پله گفته‌اند، اما مطمئن باشيد طبيعت اطراف و قلعه عظيم و خزه‌بسته بالاي تپه، چنان افسونتان مي‌کند که مثل مسخ‌شده‌ها، پله‌ها را با سرعت بالا مي‌رويد و خستگي را از ياد مي‌بريد.
خب، حالا خيالپردازي را تمام کنيد و تنها به يک پرسش ما پاسخ دهيد؛ چرا وقتي از نعمت زنده بودن برخورداريد و خبر داريد اين همه زيبايي در جايي از کشور، انتظارتان را مي‌کشد، در خانه نشسته‌ايد و ترجيح مي‌دهيد در رويا سير کنيد؟ مگر تا قلعه رودخان چقدر راه است؟!

آذربايجان غربي ـ سهولان
به کبوترها احترام بگذاريد
حتي اگر هيچ‌يک از آن قلعه‌ها و مساجد قديمي، دور و بر روستاي سهولان، از توابع بخش مرکزي شهرستان مهاباد در آذربايجان غربي نبود، حتي اگر آن چشمه‌هاي خروشان و باغ‌هاي ميوه پربار، روستا را احاطه نکرده بودند، وسوسه سوار شدن بر قايقي پارويي و گردش در دالان‌هاي تو در توي غار معروف اين روستا، حتما مي‌توانست هر گردشگري را به آنجا بکشاند؛ وسوسه ديدن قنديل‌هايي که گاهي خوشه انگور شده‌اند، گاه پروانه، گاهي پاي فيل، گاهي توت فرهنگي، گاه عروس دريايي و ... .

کردها مي‌گويند سهولان به زبان آنها به معناي يخبندان است که احتمالا دليل گذاشتن اين نام بر روستاي چهارصد ساله سهولان، آب و هواي سرد آن است که اگر شما اين پيشنهاد را بپذيريد و به آنجا برويد، به خوبي تجربه‌اش مي‌کنيد.

وقتي مسافر دنياي اسرارآميز غار سهولان شديد، چه در دالان‌هاي تو در توي بخش خشک آن پرسه مي‌زديد، چه سوار قايق در حوضچه‌هايش شديد، به ياد داشته باشيد به کبوترها و آرامششان احترام بگذاريد، چون آنها ساکنان اصلي سهولان به شمار مي‌روند و در نقاط گوناگونش لانه ساخته‌اند، به همين خاطر هم اهالي به اين غار «کوته‌کوتر» يا «لانه کبوتر» گفته‌اند!
براي سفر به روستاي سهولان، بايد آنقدر در جاده بوکان مهاباد برانيد تا به فرعي برسيد که به روستاي عيسي کندي مي‌رسد و همين جاده را اگر ادامه دهيد، سهولان در انتظار شماست.

تهران ـ کر کبود
همخواني موزون آب و سنگ
برخي از پدربزرگ‌هاي آنها مي‌گويند که از پدربزرگ‌هايشان شنيده‌اند و پدربزرگ‌هايشان از پدربزرگ‌هايشان نقل کرده‌اند و پدربزرگ بزرگ‌هاي آن پدربزرگ‌ها تعريف کرده‌اند که ... به هر حال مهم نيست دقيقا چه کسي گفته است، مهم اين است که برخي بر اين باورند که شايد نام روستاي کر کبود از نام دو اسب که «کهر» و «کبود» صدايشان مي‌کرده‌اند، گرفته شده است.
هر کس در ديدار از کر کبود از توابع بخش طالقان ساوجبلاغ در استان تهران درباره اين‌که مهمترين جاذبه گردشگري روستا کدام است، نظري دارد، اما از نظر ما، زيباترين اجزاي روستا، معماري سنتي خانه‌هاي آن، درخت‌هاي تنومند کهنسالش با سايه‌هاي پربرکت و کوچه‌هاي خاکي و شيبداري است که ديوانه‌وار پيچ و تاب مي‌خورند، پله مي‌شوند، حياط مي‌شوند، يا به دل کوه مي‌زنند و به آبشار کر در هفتصد متري شمال شرقي روستا يا يخچال‌هاي طبيعي آن در شمالش مي‌رسند.

آبشار کر سي تا پنجاه متر ارتفاع دارد و صداي ريزش آبش آنقدر بلند است که با نيم ساعت گوش کردن به آن تا پايان روز در خواب و بيداري زمزمه‌اش در گوش‌هايتان تکرار مي‌شود.
روستاي کر کبود که به دليل قرار گرفتن در دامنه کوه، آب و هوايي دلپذير دارد، از مسير اتوبان کرج ـ قزوين و از راه شهرستان طالقان قابل دسترسي است. فراموش نکنيد شما به روستايي دعوت شده‌ايد که حدود 1100 سال قدمت دارد با دو امامزاده به نام‌هاي امامزاده زيد ابراهيم و امامزاده شاه محمد حنفيه و البته آرامگاه ملا يغمايي کر کبودي هم در قبرستان تاريخي روستا واقع شده است.
امامزاده زيد ابراهيم در مرکز روستاست و نسبش بنا به گفته‌هاي اهالي، به امام موسي کاظم(ع) مي‌رسد، اما آرامگاه امامزاده شاه محمد حنفيه در ارتفاعات شمال شرقي روستا معروف به کوه عقيق قرار دارد، علاوه بر همه اينها، روستا حمامي تاريخي هم دارد که متعلق به دوره قاجار است.

چهارمحال و بختياري ـ آتشگاه
خا
نه آبشارها
ممکن است از ما بپرسيد چرا از استان چهارمحال و بختياري که سرزمين لاله‌هاي واژگون است، روستاي آتشگاه از توابع بخش مرکزي لردگان در استان چهارمحال و بختياري را انتخاب کرده‌ايم که کمتر لاله وحشي دارد که به شما پاسخ مي‌دهيم، اولا لاله‌ها معمولا در ارديبهشت باز مي‌شوند و در فروردين هنوز باز نشده‌اند و ثانيا شک نکنيد طبيعت آتشگاه هم آنقدر بکر و دست‌نخورده است که از سفر به آن پشيمان نمي‌شويد.
قدمت اين روستا به دوره قاجار برمي‌گردد؛ همان زماني که عشاير بختياري آن را به عنوان يکي از ييلاق‌هاي خود پسنديدند و چادرهايشان را در مجاورت آبشارهاي زيباي آن که در مساحتي سه کيلومتري گسترده شده‌اند، برپا کردند.

طبيعت در تبديل آتشگاه به يکي از جذاب‌ترين مکان‌هاي گردشگري چهارمحال و بختياري نقش اساسي داشته است. درختان کهنسال بلوط و گردو و بنه در سراسر دره تنگي که روستا در آن واقع شده، کوه‌هاي شورم جلا و دريک در جنوب و شمال روستا و حتي جنس آهکي آنها که سبب به وجود آوردن غارها و آبشارهاي متعدد در منطقه شده، همگي از جاذبه‌هاي بي‌نظير اين منطقه به شمار مي‌روند.
اگر خواستيد از آتشگاه سوغاتي بخريد، از اهالي سراغ گياهان معطر و دارويي يا شير و پنير و ماست و دوغ محلي يا گليم‌هاي ساده و بادوامشان را بگيريد. براي سفر به اين روستا، بايد به شهرستان لردگان برويد و از آنجا دو جاده هست که شما را به آتشگاه مي‌رساند، اولي که طولاني‌تر است جاده‌اي است که از روستاهاي منجر موثي و کيهان و چله‌گاه و کلار و چمن‌بيد و دره نامدار و قلعه سوخته و باغ کاج و ده کهنه مي‌گذرد و جاده دوم که کوتاه‌تر است، از لردگان و ميلاس و سردشت و آبزا و دلي رد مي‌شود و به آتشگاه مي‌رسد.

خراسان شمالي ـ درکش
داروخانه سرسبز
چند بار نام روستاي درکش از توابع بخش مرکزي شهرستان مانه و سملقان به گوشتان خورده است؟ آيا دوست داريد مهمان کردهاي کرمانجي در خراسان شمالي شويد؟ تا حالا پيش آمده به آوازهاي محزون آنان، وقتي با دو تار همراه مي‌شود، گوش دهيد؟ تا به حال دوتارنوازي کرمانجي‌ها را ديده‌ايد؟ از مهمان‌نوازي‌ و غيرتمندي‌شان شنيده‌ايد؟ وصف رسوم و سنت‌هايشان در عزا و جشن و ... چطور؟ اگر راجع به همه اينها کنجکاويد، به روستاي درکش برويد که مردمش بيشتر کردهاي کرمانجي‌اند.

درکش روستاي خوش آب و هوا و کوهستاني است که چشمه‌هاي فراواني در اطرافش جريان دارند و يافته‌هاي باستان‌شناسي در حوالي برج تاريخي سبزعلي‌خان قراچورلو و تپه‌هاي اطرافش، نشان مي‌دهند اين روستا عمري دويست ساله دارد.
از زيباترين جاذبه‌هاي طبيعي روستاي درکش، مي‌توان به مراتع وسيع و سبز اطراف روستا، حواشي رودخانه زومار و دره کنداب در جنوب آن اشاره کرد، اما آنچه دوستداران طبيعت را به درکش مي‌کشاند، جنگل زيبا و انبوه بلوط در نزديکي آن است که تنها جنگل بلوط شرق کشور به شمار مي‌رود.

يک نکته ديگر هم درباره درکش هست که بد نيست آن را بدانيد. اين روستا بنا بر نظر گياه‌شناسان، گنجينه‌اي کم‌نظير از گياهان دارويي است، به گونه‌اي که چند سال پيش، يکي از اين کارشناسان گفته بود، 380 گونه گياه دارويي در روستاي درکش شناسايي شده است که 79 گونه از آنها بسيار ارزشمند هستند.
او براي نمونه از بابونه بجنورد به عنوان گياهي منحصر به فرد در درمان بيماري‌هاي گوارشي نام برده بود که در حوالي اين روستا مي‌رويد. براي سفر به درکش از بجنورد به سمت آشخانه حرکت کنيد و همين که روستاي کلاته زمان صوفي را پشت سر گذاشتيد، نرسيده به جوزک، جاده‌اي فرعي شما را به روستا مي‌رساند.

سيستان و بلوچستان ـ تيس
از خانه جن‌ها تا خلوت با دريا
آنجا روي يکي از آن صخره‌هاي آهکي بلند که هنوز از پسمانده آفتاب ظهر گرمند، گوشه‌اي دنج و خلوت پيدا مي‌کني و مي‌نشيني و خورشيد را نگاه مي‌کني که سرخ و لرزان و بي هيچ تقلايي در دريا غرق مي‌شود و به صداي موج‌هايي گوش مي‌کني که آرام و منظم بر تن صخره‌ها مي‌کوبند و اگر حوصله داشتي به بلوچ‌هاي سپيدپوشي که با دست پر از دريا برمي‌گردند، «خداقوت» مي‌گويي، اما همه اين توصيف‌ها حتي گوشه‌اي از زيبايي‌هاي روستاي ساحلي تيس، از توابع بخش مرکزي شهرستان چابهار در سيستان‌وبلوچستان نمي‌شوند و حتما پيشينيان ما هم اين را فهميده‌اند که از 2500 سال پيش در تيس ساکن شده‌اند و به آن گاهي بندر تيزيا گفته‌اند و گاهي تيز و گاهي تسي.

تيس، سه قلعه باستاني مهم دارد؛ اولي قلعه تيس است که سبک معماري‌اش نشان مي‌دهد، به دوره سلجوقي تعلق دارد، دومين قلعه، «پيروز گت» نام دارد که به غير کوهنوردها پيشنهاد نمي‌کنيم از داخلش بازديد کنند، چون راه ورود به آن سخت و خطرناک است، قلعه سوم، «بلوچ گت» است که بالاي کوه قرار گرفته و دو مقبره هرمي کوچک هم در آن ساخته شده است.
انتخاب سفر به تيس ـ که از طرف نيک‌شهر و جاده چابهار ـ کنارک جاده‌اي آسفالته دارد ـ با خودتان است، اما فقط اين هشدار را بشنويد که اگر به تيس نرويد، نه مقابر جناني گچ را (که به باور اهالي، محل سکونت جن‌ها بوده) مي‌بينيد، نه پيل‌بند را، نه سدهاي تيس را، نه غارهاي بان مسيتي و نقاشي‌هاي عجيب و غريب داخلشان را، نه چاه باستاني تيس کوپان را و نه حتي گورهاي مرموز تپه نهادي را. حالا تصميمتان چيست؟ چمدان ها را مي‌بنديد يا نه؟

فارس ـ سرمشهد
يک مرد با دو شير مرده
آنجا شما شاهدان جنگي تقريبا تمام شده‌ايد؛ پيکاري ميان بهرام دوم، پنجمين پادشاه ساساني با شيري شرزه. بهرام خنجرش را در سينه شير فرو کرده و شيري ديگر هم پيشتر به دست او کشته شده و بر خاک افتاده است. پشت سر شهريان چند تن از اعضاي خانواده‌‌اش در کنار کرتير (موبد موبدان) ايستاده‌اند که ظاهرا بهرام در دفاع از آنها با شيرها جنگيده است. درست بالاي سر بهرام و خانواده‌اش هم کتيبه‌اي نصب شده که يکي از چهار کتيبه موبد موبدان آن زمان و بزرگترين کتيبه عهد ساساني روستاي سرمشهد، از توابع بخش جره و بالده‌ شهرستان کازرون در استان فارس که جاده‌هاي رسيدن به آن چه از طرف برازجان و چه از طرف کازرون، آسفالته و مناسب است.

متون قديمي نشان مي‌دهد روزگاري اين منطقه مورد توجه پادشاهان هخامنشي و ساساني بوده است و در آن بناهاي گوناگوني ساخته‌اند که بقاياي آنها هنوز در اطراف سرمشهد ديده مي‌شود و از آن جمله مي‌توان به تپه باستاني تل نقاره‌‌خانه،‌ آتشکده، تل خاموش، قنات سرمشهد، تل خندق و کاروانسراي کوشک اشاره کرد. در شش کيلومتري شمال شرقي روستا هم‌، باستان‌شناسان شهري کهن به نام «قندجان» را از دل خاک بيرون آورده‌اند که از ديدن آن پشيمان نخواهيد شد.

کردستان ـ پالنگان
پله پله تا بهشت
واقعا عجيب نيست که هنوز هم وقتي مي‌پرسي: «کدام روستاي ايران معماري پلکاني دارد؟» همه بلافاصله مي‌گويند: «ماسوله»!. فکر مي‌کنيد چند نفر در پاسخ به اين پرسش، از روستاي پالنگان از توابع بخش مرکزي شهرستان کامياران استان کردستان، يادي مي‌کنند؟ فکر مي‌کنيد چند نفر مي‌دانند اين روستا گوشه‌اي از بهشت است؟ چند نفر خبر دارند در ده کيلومتري شمال غرب اين روستا در رشته کوه‌هاي «گواز»، چشمه‌هاي داغ آب معدني شفابخشي از دل کوه، بيرون مي‌جوشند که از فراواني ترکيبات گوگردي و آ‌هني، شيري‌رنگ شده‌اند؟ چند نفر وصف قلعه عظيم و اسرارآميز اين روستا را شنيده‌اند؟ خيلي کم! خيلي خيلي کم! و به همين دليل است که برخي ترجيح مي‌دهند امسال هم راهي ماسوله شوند و بيشتر وقت تعطيلاتشان را در ترافيک جاده روستا بگذرانند و در انبوه جمعيت، فرصت خلوت کردن با طبيعت را از دست بدهند تا ما روزنامه‌نگارها در پايان تعطيلات با تأسف گزارش کنيم: «ماسوله گنجايش اين همه گردشگر ورودي را ندارد! به بقيه ايران هم سري بزنيد!».

اما شما که اين مطلب را خوانده‌ايد امسال پالنگان را انتخاب کنيد، چون پالنگان، خلوت، خوش آب و هوا، پر از چشمه‌ها و رودهاي خروشان و طبيعتي دست نخورده است با کردهاي مهرباني که به اورامي سخن مي‌گويند و وقتي دلتنگ مي‌شوند با صدايي محزون سياه چمانه مي‌خوانند يا چپله يا گريان، اما اگر شاد باشند آن وقت بايد ببينيد با دو دستمال رنگي و يک دهل، چگونه هنرنمايي مي‌کنند. وقت رفتن فراموش نکنيد از پالنگاني‌هاي شريف، کشک و گيوه بخريد به رسم سوغات و اگر تعارفتان کردند به خوردن ولوشه يا غازينه يا شلمين، رد نکنيد چون غذاهاي کردي واقعا لذيذند!
پالنگان از راه شهرهاي کامياران و پاوه و سروآباد و سنندج قابل دسترسي است. پس بهانه نگيريد که چون دقيقا نمي‌دانيد کجاست آن را براي سفر انتخاب نمي‌کنيد.

کرمان ـ سيرچ
اينجا با کوير کنار نمي‌آيد
همين ابتدا بايد اعتراف کنيم ما هم پيشتر مثل خيلي از خوانندگان اين مطلب، خيال مي‌کرديم کرمان استاني گرم و خشک و بي آب و علف است، اما شما هم بايد مثل ما روستاهاي طرز، لاله‌زار، ميمند، هرزا و ... را ببينيد تا باور کنيد کرمان يک بهشت کوچک و دوست‌داشتني است که کمتر کسي از همه جاذبه‌هايش خبر دارد.

سخت است از بين روستاهاي ديدني کرمان، يکي را انتخاب کنيم، اما وقتي پاي اجبار به ميان مي‌آيد، ما به هزار و يک دليل، روستاي سيرچ از توابع بخش شهداد را براي معرفي مي‌پسنديم. مي‌پرسيد کدام دلايل؟ اول اين‌که سيرچ، زادگاه هوشنگ مرادي کرماني، خالق «قصه‌هاي مجيد» است، دوم آن‌که روستاي ما، سروي تاريخي دارد که سيرچي‌ها مي‌گويند دوهزار سال از خدا عمر گرفته است. سوم روستاي پيشنهادي ما در مجاورت کوير واقع شده، اما در آن پيست اسکي زمستاني ساخته‌اند چون آب و هوايش با خلق و خوي کوير هيچ همخواني ندارد و خنک و کوهستاني است که همين تضاد موجب شگفتي‌تان خواهد شد. چهارم اين‌که در نزديکي سيرچ، رودخانه‌اي باصفا و کوهي بلند و مناسب براي کوهنوردي وجود دارد. پنجم آن ‌که سيرچ چشمه‌هاي آب گرمي دارد که کرماني‌ها، آنها را براي آب‌درماني مناسب‌سازي کرده‌اند تا از گردشگران استقبالي درخور داشته باشند. و ششم با سفر به سيرچ مي‌توانيد کره و روغن نباتي مرغوب، خشکبار، قاليچه‌هاي کوچک و حصيربافته‌هاي تزئيني سوغاتي بخريد و ... .
ما شش دليل از هزار و يک دليل سفر به سيرچ را گفتيم، حالا نوبت شماست که از طريق جاده‌هاي آسفالته شهرهاي کرمان يا شهداد، راهي سيرچ شويد تا شايد 995 دليل ديگر را هم پيدا کرديد.

دیدنی های چابهار

روستاي تيس
دهكده صيادي تيس در ضلع شرقي و در محدوده منطقه آزاد، در فاصلة 9 كيلومتري شمال شهر چابهار قرار گرفته است. قدمت آن به 2500 سال قبل مي‌رسد و در كتاب‌هاي فتوحات اسكندر مقدوني به عنوان «تيز» مشهور بوده و به مرور زمان به تيس تبديل شده است.

تيس قبلاً بندر تجاري فعالي بوده كه به وسيلة مغول‌ها ويران شده است. در دهكده تيس هنوز هم بعضي از آثار ويراني‌ها برجاي مانده است. اين روستا پس از چابهار و كنارك، پرجمعيت‌ترين و آبادترين منطقه نوار ساحلي بلوچستان محسوب مي‌شود.

قلعة پرتقالي‌ها
اين بناي تاريخي قبل از پاسگاه انتظامي، روبروي جادة تيس، بر روي تپه‌اي در 9 كيلومتري چابهار قرار دارد و مشرف بر خليج چابهار، روستا و بندر صيادي تيس است. اين قلعه داراي حصاربند قلعه و دو برج است كه در محوطه‌اي به طول 54 و عرض 26 متر ساخته شده است. در ورودي آن كه در حال حاضر قسمتي از سردر و طاق‌هاي جانبي‌اش باقي مانده، داراي هشتي وسيعي است كه در قسمت شمال شرق قلعه قرار دارد. اين قلعه يكي از مستحكم‌ترين قلعه‌هاي بلوچستان است و در جوار آن، كوهي موسوم به «فيل‌بند» واقع شده است.

امامزاده سيد غلامرسول
در حاشية شرقي چابهار، بعد از ميدان شيلات‌، بناي گنبددار سفيد رنگي با قامتي بلند به سبك معماري هندي جلب‌نظر مي‌كند، كه قدمت آن به دوران تيموري مي‌رسد. اين بنا، مدفن يكي از سادات به نام سيد غلامرسول است.

تالاب ليپار
بعد از روستاي رمين در 15 كيلومتري چابهار، در مسير جاده ساحلي چابهار ـ گواتر، تنگه‌اي صخره‌اي مشرف به دره‌اي سرسبز و زيبا قرار دارد كه از بالاي آن روستاي ليپار در ميان سبزه‌زارها پيداست. در ميان دو كوه كه فاصلة چنداني با هم ندارند، آب‌بندي ايجاد شده كه آبهاي سرگردان اطراف را در خود جمع كرده و به آبگيري به طول 14 كيلومتر تبديل شده است. در اين آبگير انواع بوته‌ها و درخچه‌هاي «گز» و «چش» با چشم‌اندازي زيبا، منطقه‌اي بكر با اكوسيستم خاصي را به وجود آورده است. پرندگاني چون چنگر، فلامينگو، كشيم، حواصيل‌هاي سفيد و خاكستري، طاووسكن، باقرقره، تيهو، جيرفتي، عقاب دشتي، خوتكا و دلينجه زيبايي زايدالوصفي در منطقه به وجود آورده‌اند.

احل صخره‌اي
در كناره‌هاي درياي‌عمان و در قسمت جنوبي شهرستان چابهار،‌صخره‌هاي بزرگي در اثر پيشروي آب دريا و فرسايش سنگ‌هاي رسوبي به وجود آمده كه چشم‌انداز زيبايي را تشكيل داده است. اين بخش از سواحل را به خصوص در هنگام غروب آفتاب مي‌توان به عنوان يكي از ديدني‌ترين سواحل جنوبي ايران نام برد، زيرا با ديواره‌هاي صخره‌اي و مناظر دلنشين مانند آكواريومي طبيعي با انواع ماهي‌ها و زمين هموار،‌ بينندگان را به شگفتي و تحسين وا مي‌دارد.

لاچيق‌هاي ساحلي تيس
اين آلاچيق‌ها در پلاژ كنار ساحل خليج چابهار، در مسير جاده كنارك ـ‌ چابهار است و در 9 كيلومتري چابهار واقع شده‌اند و به وسيلة جادة ساحلي آسفالته به جاده اصلي متصل مي‌شود. اين مكان، تفريحگاهي با چشم‌انداز مناسب براي گردشگران محسوب مي‌شود و با غذاخوري و چايخانه آمادة پذيرايي از مسافران است.

گل افشان
در شمال غرب چابهار و در 20 كيلومتري روستاي كهير در دشت وسيعي به همين نام كه در مسير جادة تنگ ـ‌ گانگ واقع شده است، پديدة‌ طبيعي گل‌فشان وجود دارد كه نام محلي آن «بولوبولو» است. اين پديده با پرتاب گل و همراه با متساعد شدن گاز از اعماق زمين، نظر هر بيننده‌اي را به خود جلب مي‌كند. اين گل‌فشان در ساليان متمادي با پرتاب گل به اطراف خود، تپه‌اي بوجود آورده است كه هيچ‌گونه‌اي از گياهان در آن رشد و نمو نمي‌كند.

تمساح پوزه كوتاه
تمساح (كروكوديل) پوزه كوتاه، برجسته‌ترين موجود حيات‌وحش منطقة آزاد چابهار است كه به طور طبيعي در اين منطقه زندگي مي‌كند. زيستگاه اصلي اين تمساح كه به نام محلي، «گاندو» خوانده مي‌شود، حدود 380 هزار هكتار مساحت دارد كه بخشي از آن در چابهار و بخش ديگري نيز در شهرستان ايرانشهر قرار دارد.

هم اكنون طرحي به نام گاندو در اين مناطق در دست اجرا است تا براي نخستين بار در كشور، تمساح پوزه كوتاه،‌ حفظ و تكثير شود. اين نوع تمساح از نادرترين انواع تمساح در جهان است كه در رودخانه‌هاي سرباز و باهوكلات زندگي مي‌كند.

بيشتر اين تمساح‌ها در بركه‌هاي ميان راسك و باهوكلات و باتلاق‌هاي دالگان و كلاني متمركز هستند و تنها تمساح ايران است كه داراي ارزش ملي و بين‌المللي است. طول اين جانور تا 4 متر مي‌رسد و در حدود نيمي از كل بدن آن را دم قوي اين حيوان تشكيل مي‌دهد.


"سیستان و بلوچستان" وسیع ترین استان کشور ؛ نگین برآمده از آبرفت های رودخانه هیرمند
استان سیستان و بلوچستان که فردا میزبان محمود احمدی نژاد و هیات دولت خواهد بود، وسیع ترین استان کشور است که منابع طبیعی و نقاط دیدنی آن از دید گردشگران مخفی مانده و زمینه های زیادی برای رشد و توسعه در آن وجود دارد که توجه کافی به این استان خواهد توانست سیستان و بلوچستان را به استانی پیشرفته و برخوردار تبدیل سازد.

به گزارش خبرنگار اعزامی "مهر" به سیستان و بلوچستان ، این استان با وسعتی حدود 500/187 کیلومتر مربع ، 4/11 درصد از مساحت کل کشور را تشکیل داده و پهناورترین استان های کشوراست واز نظر جمعیتی از کم تراکم ترین استان های کشور است. این استان از شمال به خراسان و کشور افغانستان، از شرق به کشورهای پاکستان و افغانستان، از جنوب به دریای عمان و از مغرب به استان های کرمان و هرمزگان محدود می شود.از لحاظ تقسیمات کشوری استان دارای 8 شهرستان، 32 بخش، 30 شهر، 94 دهستان و حدود 6300 آبادی است.

شمال استان سیستان و بلوچستان نگینی است برآمده از آبرفت های رودخانه هیرمند، که بزرگ ترین دریاچه آب شیرین جهان را در خویش جای داده است.

کوه خواجه تنها پشته بلندی است که در منطقه مسطح سیستان خود نمایی نموده و نزد اهالی از قداستی خاص برخوردار است. دشت سیستان که در گروه اقلیم بیابانی میانه قرار دارد، بارشی کمتر از 65 میلی متر را در سال دریافت می کند و میزان تبخیر در آن به بیش از 5000 میلی متر می رسد. این شرایط در مجموع باعث خشکی فیزیکی شدید محیط بوده و در سالهایی که میزان ورودی آب رودخانه هیرمند کاهش می یابد، خشکسالی های مخرب توسعه پیدا می کند. شریان حیاتی منطقه یعنی هیرمند نوسانات سالیانه قابل ملاحظه ای را نشان می دهد. وزش بادهای 120 روزه که از اواخر بهار تا پایان تابستان می وزد در تشدید نیاز و خشکی محیط موثر است

جنوب استان نیز صدفی است که وسعت متنوع اش را با دریای عمان گره زده است. این وادی دارای طبیعتی کوهستانی است و با توجه به مجاورت با دریای عمان و بهره گیری از بادهای موسمی اقلیم متفاوتی دارند.

بالا بودن میانگین دما و پایین بودن نوسانات آن از مشخصه های اساسی اقلیم منطقه است. با توجه به پایین بودن نزولات جوی و عدم وجود منابع برفی کوهستانی اکثر جریانات رودخانه ای، موقتی و فصلی بوده و در بخش وسیعی از استان منابع محدود آب های زیر زمینی تنها امکانات تامین آب محسوب می شوند. وجود مخروط آتشفشانی تفتان با 3941 متر ارتفاع در شمال بلوچستان مرکزی، شرایط اقلیمی متنوع و جالبی را فراهم آورده است (1). با توجه به دوره آماری 1375- 1359 میانگین بارش سالیانه استان 8/139 میلی متر و میانگین دما سالیانه 6/22 درجه سانتی گراد، است.

منابع طبیعی استان سیستان و بلوچستان

وسعت استان و تنوع آب و هوایی ،موجب بروز تنوع در پوشش گیاهی و غنای منابع طبیعی تجدید شونده گردیده است. حدود 55 درصد از کل مساحت استان معادل 000/250/10 هکتار را مراتع در برگرفته است که 300 هزار هکتار مراتع خوب، 750 هزار هکتار مراتع متوسط و 2/9 میلیون هکتار مراتع فقیر و خیلی فقیر است.

وجود تالاب هامون و امکان تولید علوفه نی و بونی در سطح 000/150 هکتار با تولید متوسط حداقل 6 تن در هکتار علوفه خشک ( در مواقع غیر خشکسالی ) از سرمایه های مهم منطقه به شمار می رود. در استان بیش از 1200 گونه گیاهی که حدود 70 گونه آن دارای ارزش دارویی و صنعتی می باشد شناخته شده است. از جمله می توان گونه های کهور، کنار، بنه، بادام، جش و گز روغن را نام برد. مساحت جنگل های استان که عمدتاً نیمه متراکم و کم تراکم هستند قریب به یک میلیون هکتار می باشد. همچنین حدود 3/6 میلیون هکتار را بیابان و شنزار در بر گرفته است.

نقاط دیدنی و تاریخی این استان

به گزارش "مهر" جلوه های زیبا و دیدنی استان، از دریای عمان تا دریاچه هامون در فصول مختلف، تنوعی دل انگیز را همراه دارد. یادگارهای تاریخی، سرسبزی ها و سربلندی های درختان خرما و قامت بلند و صبور تفتان، هر چند در گذشته به جهت بی مهری های مختلف نتوانسته اند جایگاه واقعی خود را بدست آورند، اما اینک پذیرای علاقه مندانی است که طبیعت بکر و شرایط منحصر به فردش را دریافته و از تنوع آن کسب فیض و لذت می برند.

در شهرستان زاهدان، تفریح گاه و تفرج گاه پارک ملت و براسان، مجتمع فرهنگی تفریحی باغ خانواده، موزه مردم شناسی با جلوه های بسیار زیبا از فرهنگ منطقه، کتابخانه مرحوم استاد کامبوزیا، بازارچه سرپوش،
ساختمان های قدیمی پست، دادگستری، گمرک و پست شهرمیرجاوه و ...

در شهرستان زابل، کوه خواجه به ارتفاع تقریبی 900 متر، مانند جزیره ای در وسط دریاچه هامون به همراه آتشکده و کاخ عظیم نمایانی که به دوران اشکانی و ساسانی نسبت می دهند، دهانه غلامان که بقایای شهر معتبر دوران تاریخی هخامنشی می باشد، شهر سوخته با مجموعه ای از تپه های باستانی، که در حدود 3200 تا 2000 سال قبل از میلاد، بزرگترین شهر و مرکز تمدن در دنیای شرق بوده و سفال های مکشوفه، دوره تمدن آن را به عهده برنز می رساند. قلعه سام، قلعه مچی، آسیابهای بادی، قلعه رستم، زاهدان کهنه، مناره قاسم آباد، آتشکده کرکویه، دریاچه هامون، پارک چاه نیمه و ...

در شهرستان خاش، قلعه حیدرآباد ، قله معروف تفتان " تنها آتشفشان نیمه فعال کشور " و حوضچه های فصلی در مصفا ارتفاعات مجاور تفتان با عنوان " سردریا "، مناره مسجد جامع، درخت کهنسال ده پابید " با قدمت 1200 سال" ، قبرستان هفتاد ملا و ...

در شهرستان ایرانشهر، قلعه ناصری ( دوره قاجاریه )، قلعه بمپور با قدمتی از دوره ساسانی، قلعه دامن، قلعه پیشین
( دوره اسلامی )، قلعه چهل دختر، قلعه سرباز ( دوره اسلامی )، قلعه اسپیددژ واقع در مسیر بزمان- دلگان که گفته می شود اشرف افغان در این محل به قتل رسیده است، دره رودخانه سرباز و ...

در شهرستان سراوان ، تپه مهتاب خزانه کوهک ( 5000 سال قبل از میلاد ) تپه کلاتک آسپیچ، تپه روباهک ،تپه میل مارد، تپه سد میرعمر، قلعه سیب (سب)، سنگ نگاره های کوه مهرگان، دره نگاران ، کشتگان و ...

در شهرستان چابهار، سواحل زیبای دریای عمان، بنادر پزم، گواتر، کنارک، اسکله شهید بهشتی، گل افشان که از عجایب چابهار بوده و مانند آتشفشان گل می افشاند، جنگل های حراء که جنگل های شناور بوده و با مد دریا زیر آب رفته و با جزر آب نمایان می شوند، مقبره سید غلام رسول متعلق به دوره تیموری، قلعه تیس ( پرتغالی ها ). مسجد تیس، درخت مکر زن ( انجیر معابد )و...

در شهرستان نیک شهر، محوطه های باستانی ( پیش از تاریخ ) قلعه قدیمی نیک شهر، قلعه چهل دختران، قلعه قدیمی قصر قند و ... بخشی از جاذبه های سطح استان می باشند.

عشایر

استان سیستان و بلوچستان با 15819 خانوار عشایر و جمعیتی حدود 92964 نفر در بین استانهای عشایرنشین کشور مقام چهارم را دارا است. عشایر به عنوان جامعه سوم استان با ویژگیهای متمایز از دو جامعه شهری و روستایی حدود 3/5 درصد جمعیت استان را شامل می شوند.

این قشر تولید کننده در قالب 256 طایفه مستقل و دربیش از 3200 رده چند خانواری کوچنده پراکنده اند و حدود 80 درصد پهنه مراتع استان را مورد بهره برداری قرار می دهند. عشایر استان 25 درصد کل دام استان را نگهداری می کنند.

حوادث غیر مترقبه در استان سیستان و بلوچستان

استان به جهت موقعیت جغرافیایی خود، همواره با حوادث طبیعی سختی چون سیل، خشکسالی، طوفان و زلزله روبرو بوده است. خشکسالی ها و سیلاب ها عمده ترین معضلاتی بوده اند که سالیان متمادی مردم محروم این منطقه با آنها دست و پنجه نرم کرده اند. بررسی تاریخی وقوع سیل نشان می دهد بطور نسبی در هر دهه سیستان شاهد سیلاب عظیمی بوده است که خسارات جبران ناپذیری را به دنبال داشته است. در بلوچستان نیز مسئله سیل حادثه آفرین بوده و بارش های موسمی موجب سیل بردگی و خسارات گردیده است. خشکسالی نیز به دفعات در سیستان و بلوچستان حادثه آفرید و گاه موجب مهاجرت نزدیک به 80 درصد جمعیت بعضی مناطق در گذشته گردیده است. از سال 77 به بعد نیز عدم ریزش نزولات آسمانی باعث بروز خشکسالی شدید شده است . از طرفی زلزله طی سالهای 75،71،64 بخشی از مناطق را لرزانده و در سال 72 خسارات مالی و جانی در روستای سفیدابه از توابع زابل را به دنبال داشته است. طوفان و حرکت شنهای روان را هم می توان از مشخصه های حوادث غیرمترقبه و پدیده های آب و هوایی استان ذکر کرد.


تالاب بين المللي خليج گواتر و حور باهو

Gowater-gulf international wetland

گزارش : کانون ديده بانان زمين – مينا محبوبي

چشم اندازي از حور باهو

عکس از کانون ديده بانان زمين – مينا محبوبي

تالاب بين المللي خليج گواتر و حور با هو مجموعه اي از سيتم هاي آب شامل رودخانه ، حور و خليج است که با مساحتي معادل 75 هزار هکتار در سال 1378 در فهرست تالاب هاي بين المللي رامسر قرار گرفت.

اين تالاب در 85 کيلومتري چاه بهار، در جنوب شرقي بلوچستان ودر نزديکي مرز ايران و پاکستان و قرار دارد و جزو تالاب هاي دريايي ساحلي طبقه بندي شده است اين تالاب شامل 60 کيلومتر طول رودخانه " باهو کلات" ، حور و خليج گواتر است .

. اين تالاب از نظر وجود جنگل هاي حرا پرندگان آبزي اهميت ويژه اي دارد بعلاوه يکي از شاخص هاي زيستي اين تالاب غربي ترين نقطه زيست تمساح پوزه کوتاه در آسيا مي باشد که اهميت آن را دو چندان کرده است . بعلاوه در امتداد رودخانه باهو کلات پوشش گياهي متنوعي ديده مي شود که نقش اکولوژیکی مهمی در کاهش سرعت سيلاب ها وجلوگيري از اثرات تخريبي سيل هاي رودخانه سرباز و طوفان هاي دريايي دارد .

آنچه را که در سفر به خليج گواتر و حور باهو ديدم (در خلاصه ترين شکل) :

اراضي تالابي باهو کات در کنار مرز ايران و پاکستان

عکس از کانون ديده بانان زمين – مينا محبوبي

از چابهار به طرف شرق رفتيم به سمت با هو کلات و سد پيشين . پوشش گياهي منطقه ميانه راه بعد از چابهار انجير معابد درخت شيريش درخت چش ( با شاخه هاي بسيار مرتب و سبز و چوب محکم و خراب نشدني) بود. درختان کهور آمريکايي در کنار کهور جنوب ايران خود نمايي مي کرد .

نمايي از درختان چش ( آکاسيا )

عکس از کانون ديده بانان زمين – مينا محبوبي

کهور آمريکايي بر خلاف کهور هاي جنوب کشور کوتاه بود و پر شاخ و برگ و گسترده. دامداران ومحيط بانان آنجا معتقد بودند که با گستردگي آنها علف براي چراي احشام کم خواهد شد و اين گونه" غير بومي"رابراي اين منطقه چندان مناسب و مطلوب نمي دانستند . فقط منابع طبيعي از کاشت اين نوع درخت حمايت مي کند .

سفر به شرق باهو کلات ادامه دارد . در پاسگاه محيط باني " درگس " شب را گذرانديم . در اطراف پاسگاه محيط باني درگس باغهاي مرکبات و مزارع کشت باقالي و باميه وجود داشت ، محلي ها مي گفتند اين منطقه بخاطر باران هاي شديد عموماٌ در معرض سيل است و در سال گذشته نيز سيل موجب ويراني باغات مرکبات شده و خسارت بسياري به باغداران وارد کرد .

روستاي " درگس " در مسير رودخانه باهوکلات ( اراضي تخريب شده در اثر سيل )

عکس از کانون ديده بانان زمين مينا محبوبي

سد پيشين 9سال پيش احداث شده . ابتدا آب منطقه کم شد بعد دهانه سد را باز کردند ( بخاطر تمساح هاي پوزه کوتاه و ادامه حيات آنها ) گفته مي شود اين تمساح در رودخانه باهوکلات و برخي انشعابان آن ديده شده است . طول تمساح هايي که ديده شده به کمتر از 3 متر مي رسد . کارشناسان محيط زيست مي گويند اين گونه ارزش ملي و بينالمللي دارد و در سطح جهاني نيز آن را نادر و در معرض خطر انقراض اعلام کرده اند از اين گونه جمعيت اندکي نيز در پاکستان و هندوستان است .

ماخذ تصوير : منابع اينترنتي

هوا مرطوب بود ولي قابل تحمل. باران هاي موسمي با شدت بسيار زياد از ويژگيهاي آب و هوايي اين منطقه وسایر نقاط سواحل عمان و خليج فارس است ولي تا وقتي ما آنجا بوديم از مشاهده چنين باران هايي بي نصيب مانديم.

رودخانه سرباز در منطقه باهو کلات از کوه هاي بيرک در بالاي سد( پيشين ) سرچشمه مي گيرد. نام رود خانه سرباز است و پايين سد به نام باهوکلات معروف است .

چشم اندازي از رودخانه باهو کلات

عکس از کانون ديده بانان زمين مينا محبوبي

چشم انداز اين منطقه از رودخانه سرباز (باهو کلات ) ، تلفيقي است از سواحل رودخانه اي و اراضي تالابي با تالاب هاي کوچک متعدد که احتمالاٌ اين چشم انداز در سال هاي پر آبي و کم آبي قابل تغيير است ( بزرگتر شدن اين تالاب ها و يا کوچک تر شدن آنها است ) گياهانی چون ني و لويي اطراف تالاب را گرفته در قسمت هاي مصبي آن، جنگل حرا و جود دارد . که گفته مي شود اين جنگل ها وسعتي بيش از 200هکتار را دارا مي باشند . قابل ذکر است که هر چه از رودخانه دور مي شويم پوشش گياهي منطقه کم و حتي فاقد پوشش مي شود.

گياهان اطراف تالاب : کهور کنار خرزهره لويي و ني و کرچک است . گياهي در کنار تالاب آزادي در مسير رود باهو کلات ديديم که برگهاي پهن و گوشتي و گلهاي بنفش مجتمع دارد . برگهايش به گفته محلي ها سمي است به آن شمس استبرق مي گويند .

استبرق (Calotropis procera)

(عکس : منابع اينترنتي )

به طرف خليج گواتر رفتيم . يک پاسگاه مرزي هم و جود داشت درياي عمان آرام و عميق و آبي و سواحل صخره اي زيبا ، در خليج تورهاي بزرگي پهن بود که ماهي هاي صید شده بوسيله ماشين هاي يخچال دار به شهر ها فرستاده مي شدند اجتماع ماهي گيران و تراکم ماهيهاي صید شده منظره جالبي را بوجود آورده بود . در ادامه بعد از صخره ها ساحل ماسه اي زيبايي بود که به دنبال آن جنگل هاي حرا قرار داشت . موقعي که در ميان جنگل با پاهاي برهنه راه پيمايي ميکرديم زمان جزر بود و در ميان جنگل لجن زار شده بود اما محيط اطراف از نشاط و تميزي و شادي برق مي زد .

جنگل هاي حرا در خليج گواتر

عکس از کانون ديده بانان زمين مينا محبوبي

در اطراف ساحل جزاير کوچکي بود که براي اتراق تعداد زيادي از پرندگان حائز اهميت است . ولي اين مناطق به گفته اهالي به علت جزر و مد در يا محل مناسبي براي جوجه آوري نيست. گفته شده است که در اين تالاب بيش از 40 گونه پرنده تا کنون شناسايي شده است که 13 گونه آن بومي و بقيه مهاجر هستند . از پرندگان اين منطقه مي توان به گيلانشاه بزرگ و گيلانشاه حنايي و حواصيل هندي عقاب ماهيگير بالابان هوبره ، مينا و سارکپه چشم سفيد اشاره کرد

گيلانشاه بزرگ (عکس : منابع اينترنتي )

مينا - ( Acridotheres_tristis_Common_Myna )

عکس : منابع اينترنتي

حواصيل هندي ( ardeola_grayii )

عکس : منابع اينترنتي

به علت وجود سواحل شني حضور تعداد زيادي از لاک پشت هاي دريايي براي تخم گذاري در اين منطقه به ثبت رسيده که شامل لاک پشت عقابي است ولي ما نديديم چون فصل مناسبي براي ديد ن آن نبود . مزارع پرورش ميگو نظير آنچه که در تالاب هاي شمالي نيز ديديم ، اينجا نيز ديده مي شد که یکی از تهديد هاي جدي اين تالاب شگفت انگيز است .

لاکپشت سرخ عکس : منابع اينترنتي

نمايي از خانه هاي باهو کلات متناسب با زيست اقليم منطقه

عکس از کانون ديده بانان زمين مينا محبوبي

زنان روستاي " ککسوچ " - منطقه شير کواز

عکس از کانون ديده بانان زمين مينا محبوبي

تازه عروسي از روستاي ککسوچ - منطقه شيرکواز

عکس از کانون ديده بانان زمين مينا محبوبي