Sunday, November 15, 2009

بازخوانی یک افتخار تاریخی در میانه بی مهری به تمدن کهن ایران (+ متن منشور حقوق بشر کوروش)
این درد را با که باید گفت که در شرایطی که ملت های فاقد پیشینه تاریخی، به هر دری می زنند تا بلکه کوزه ای شکسته یا لوحی مخدوش بیابند و خود را متمدن و فرهنگ شان را کهن و کشورشان را ریشه دار جلوه دهند، ما این گوهرهای بی بدیل و آن تاریخ پرسابقه و شکوه را نادیده می انگاریم و نفی می کنیم و تو گویی که ایرانیان ملتی هستند که از پس تاریخ قیمومیت های استعماری در سده اخیر، استقلال پیدا کرده و کشوری تشکیل داده اند و ملتی!
عصرایران- کوروش بزرگ، که مفسران نامداری چون مرحوم علامه طباطبایی او را همان "ذوالقرنین" مذکور در قرآن می دانند، بی هیچ تردیدی معروف ترین و خوش نام ترین چهره حقوق بشری دوران باستان و از بزرگان این عرصه تا همیشه تاریخ است.
اگر منشور حقوق بشر انقلاب فرانسه در قرن 17 و منشور حقوق بشر سازمان ملل در قرن 20 میلادی تدوین شد، این شخصیت فرهیخته ایرانی، 539 سال قبل از میلاد مسیح، یعنی حدود 25 قرن پیشتر، که پادشاهان و حاکمان، برای هیچ شخص و ملتی قائل به هیچ حق و حقوقی جز فرمانبرداری و خراجگزاری نبودند، اولین منشور حقوق بشری تاریخ را تدوین کرد و به اجرا درآورد.
نکته قابل توجه اینجاست که اگر امروزه، بسیاری از حکومت های جهان، به خاطر حفظ مصالح و ظواهر، دم از حقوق بشر می زنند و چاره ای هم جز این ندارند، کوروش ایرانی، در شرایطی منشور حقوق بشر را تدوین کرد که در اوج قدرت بود و در جهان آن روز، هیچ کسی او را برای رعایت حقوق بشر، زیر سوال و فشار قرار نمی داد و علیه اش قطعنامه صادر نمی کرد.
از این رو باید گفت داوطلبانه بودن اقدام او برای تدوین قانونی که دربرگیرنده حقوق انسان ها باشد، ارزش کار کوروش را بی نهایت افزون تر می کند.
او در این منشور، نه تنها حقوق ملت ایران را پاس می دارد، بلکه در همان ابتدای منشور، تصریح می دارد که تا زنده هست و حکومت می کند، دین و آیین و رسوم ملت های دیگر را نیز به رسمیت می شناسد و محترم می دارد.
در این منشور که در دنیای 25 قرن پیش نوشته شده است، مفاهیم عمیق "دموکراتیک" موج می زند، آنجا که می گوید: هرگز سلطنت خود را به هیچ ملتی تحمیل نخواهم کرد و هر ملت آزاد است که مرا به سلطنت خود قبول کند یا ننماید و هر گاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند، من برای سلطنت آن ملت اقدام به جنگ نخواهم کرد.
در پیشرو بودن این منشور همچنین می توان به منع برده داری در آن پرداخت و یادآور شد که بشر معاصر، تنها در سال 1926، آن هم پس از جنگ های خونین فراوان، پیمان نامه بین المللی منع برده داری را در "جامعه ملل" به تصویب رساند.
یکتا پرستی ، حمایت از حق مالکیت فردی، آزادی دین و شغل و انتخاب محل سکونت، فردی کردن مجازات ها و ... از دیگر موارد افتخار آمیز اولین منشور حقوق بشر تاریخ است .
به هزار تاسف اما باید گفت که این افتخار بی نظیر که مایه مباهات ملی ما ایرانیان است، به هیچ انگاشته می شود و کمتر کسی از آن یاد می کند. حال آنکه اگر این منشور در تاریخ اروپا و توسط مثلا یک پادشاه فرانسوی تدوین می شد، چه یادبودهایی در سطح دنیا برایش به پا می کردند و چه کنفرانس هایی به پا می داشتند و چه تبلیغاتی به راه می انداختند.
این درد را با که باید گفت که در شرایطی که ملت های فاقد پیشینه تاریخی، به هر دری می زنند تا بلکه کوزه ای شکسته یا لوحی مخدوش بیابند و خود را متمدن و فرهنگ شان را کهن و کشورشان را ریشه دار جلوه دهند، ما این گوهرهای بی بدیل و آن تاریخ پرسابقه و شکوه را نادیده می انگاریم و نفی می کنیم و تو گویی که ایرانیان ملتی هستند که از پس تاریخ قیمومیت های استعماری در سده اخیر، استقلال پیدا کرده و کشوری تشکیل داده اند و ملتی!
این قضیه، البته سر دراز و پر غصه دارد که در این مجال از آن می گذریم و روز جهانی کوروش را به تلخی آن نمی آلاییم و نوشتار حاضر را به حسن ختام متن این منشور که اینک در موزه بریتانیا نگهداری می شود، به پایان می بریم: اینك كه به یاری مزدا ، تاج سلطنت ایران و بابل و كشورهای چهار سوی دنیا را به سر گذاشته ام ، اعلام می كنمكه تا روزی كه من زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهددین و آیین و رسوم ملتهایی كه من پادشاه آنها هستم ، محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت كه حكام و زیردستان من ، دین و آئین و رسوم ملتهایی كه من پادشاه آنها هستم یا ملتهای دیگر را مورد تحقیرقرار بدهند یا به آنها توهین نمایند .من از امروز كه تاج سلطنت را به سر نهاده ام ، تا روزی كه زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد ،هر گز سلطنت خود را بر هیچ ملت تحمیل نخواهم كرد و هر ملت آزاد است ، كه مرا به سلطنت خود قبول كند یا ننماید و هر گاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند ، من برای سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم كرد .من تا روزی كه پادشاه ایران و بابل و كشورهای جهات چهارگانه هستم ، نخواهم گذاشت ،كسی به دیگری ظلم كند و اگر شخصی مظلوم واقع شد ، من حق وی را از ظالم خواهم گرفت و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم كرد .من تا روزی كه پادشاه هستم ، نخواهم گذاشت مال غیر منقول یا منقول دیگری را به زور یا به نحو دیگر بدون پرداخت بهای آن و جلب رضایت صاحب مال ، تصرف نماید.
من تا روزی كه زنده هستم ، نخواهم گذاشت كه شخصی ، دیگری را به بیگاری بگیردو بدون پرداخت مزد ، وی را بكار وادارد.من امروز اعلام می كنم ، كه هر كس آزاد است ، كه هر دینی را كه میل دارد ، بپرستد و در هر نقطه كه میل دارد سكونت كند ،مشروط بر اینكه در آنجا حق كسی را غضب ننماید ،و هر شغلی را كه میل دارد ، پیش بگیرد و مال خود را به هر نحو كه مایل است ، به مصرف برساند ، مشروط به اینكه لطمه به حقوق دیگران نزند.من اعلام می كنم ، كه هر كس مسئول اعمال خود می باشد و هیچ كس را نباید به مناسبت تقصیری كه یكی از خویشاوندانش كرده ، مجازات كرد .مجازات برادر گناهكار و برعكس به كلی ممنوع است و اگر یك فرد از خانواده یا طایفه ای مرتكب تقصیر میشود ، فقط مقصر باید مجازات گردد ، نه دیگران من تا روزی كه به یاری مزدا ، سلطنت می كنم ، نخواهم گذاشت كه مردان و زنان را بعنوان غلام و كنیز بفروشندو حكام و زیر دستان من ، مكلف هستند ، كه در حوزه حكومت و ماموریت خود ، مانع از فروش و خرید مردان و زنان بعنوان غلام و كنیز بشوندو رسم بردگی باید به كلی از جهان برافتد .و از مزدا خواهانم ، كه مرا در راه اجرای تعهداتی كه نسبت به ملتهای ایران و بابل و ملتهای ممالك اربعه عهده گرفته ام ، موفق گرداند . كــــوروش

No comments: