Sunday, November 15, 2009

در این خاک زرخیز ایرانزمین نبودند جز مردمی پاک دین همه دینشان مردی و داد بود وزآن کشور آزاد و آباد بود نگفتند حرفی که ناید به کار نکشتند تخمی که ناید به بار چو مهر و وفا بود کیششان گنه بود آزار کس پیششان همه بندة پاک یزدان پاک همه دل پر از مهر این آب و خاک پدر در پدر آریائی نژاد ز پشت فریدون نیکو نهاد بزرگی به مردی و فرهنگ بود گدائی در این بوم و بر ننگ بود کجا رفت آن دانش و هوش ما که شد مهر میهن فراموش ما که انداخت آتش در این بوستان کز آن سوخت جان و دل دوستان چه کردیم کین گونه گشتیم خوار خرد را فکندیم زین سان ز کار نبود این چنین کشور و دین ما کجا رفت آئین دیرین ما به یزدان که این کشور آباد بود همه جای مردان آزاد بود در این کشور آزادگی ارج داشت کشاورز خود خانه و مرز داشت گرانمایه بود آنکه بودی دبیر گرامی بد آنکس که بودی دلیر نه دشمن در این بوم و بر لانه داشت نه بیگانه جائی در این خانه داشت اگر مایة زندگی بندگی است دو صد بار مردن به از زندگی است بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم برون سر از این بار ننگ آوریم به یزدان که هرگز جهان آفرین نه با بنده ای مهر ورزد نه کین از آن روز دشمن به ما چیره گشت که ما را روان و خرد تیره گشت از آن روز این خانه ویرانه شد که نان آورش مرد بیگانه شد چو نا کس به دهکد خدائی کند کشاورز باید گدائی کند چو دانش پژوهنده بیند زیان که بندد به دانش پژوهی میان به یزدان که گر ما خرد داشتیم کجا این سر انجام بد داشتیم بسوزد در آتش گرت جان و تن به از بندگی کردن و زیستن اگر مایة زندگی بندگی است دو صد بار مردن به از زندگی است بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم برون سر از این بار ننگ آوریم بیاریم آن آب رفته به جوی مگر زان بیابیم باز آب روی شود مردمی کیش و آئین ما نگیرد خرد خرده بر دین ما ز فردوسی ام آمد این گفته یاد که داد سخن را چو او کس نداد چو ایران نباشد تن من نباد بدین بوم و بر زنده یک تن مباد سرشت من از مهر میهن بود من از میهن و میهن از من بود

متن ترانه ي يار دبستاني منیار دبستانی من با من و همراه منیچوب الف بر سر ما بغض من و آه منیحک شده اسم من و تو رو تن این تخته سیاهترکه ی بیداد و ستم مونده هنوز رو تن مادشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علف هاشخوب اگه خوب، بد اگه بد، مرده دل های آدماشدست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنهکی می تونه جز من و تو درد ما رو چاره کنهیار دبستانی من با من و همراه منیچوب الف بر سر ما بغض من و آه منیحک شده اسم من و تو رو تن این تخته سیاهترکه ی بیداد و ستم مونده هنوز رو تن مایار دبستانی من با من و همراه منیچوب الف بر سر ما بغض من و آه منیحک شده اسم من و تو رو تن این تخته سیاهترکه ی بیداد و ستم مونده هنوز رو تن مادشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علف هاشخوب اگه خوب، بد اگه بد، مرده دل های آدماشدست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنهکی می تونه جز من و تو درد ما رو چاره کنیار دبستانی من با من و همراه منیچوب الف بر سر ما بغض من و آه منیحک شده اسم من و تو رو تن این تخته سیاه
بازخوانی یک افتخار تاریخی در میانه بی مهری به تمدن کهن ایران (+ متن منشور حقوق بشر کوروش)
این درد را با که باید گفت که در شرایطی که ملت های فاقد پیشینه تاریخی، به هر دری می زنند تا بلکه کوزه ای شکسته یا لوحی مخدوش بیابند و خود را متمدن و فرهنگ شان را کهن و کشورشان را ریشه دار جلوه دهند، ما این گوهرهای بی بدیل و آن تاریخ پرسابقه و شکوه را نادیده می انگاریم و نفی می کنیم و تو گویی که ایرانیان ملتی هستند که از پس تاریخ قیمومیت های استعماری در سده اخیر، استقلال پیدا کرده و کشوری تشکیل داده اند و ملتی!
عصرایران- کوروش بزرگ، که مفسران نامداری چون مرحوم علامه طباطبایی او را همان "ذوالقرنین" مذکور در قرآن می دانند، بی هیچ تردیدی معروف ترین و خوش نام ترین چهره حقوق بشری دوران باستان و از بزرگان این عرصه تا همیشه تاریخ است.
اگر منشور حقوق بشر انقلاب فرانسه در قرن 17 و منشور حقوق بشر سازمان ملل در قرن 20 میلادی تدوین شد، این شخصیت فرهیخته ایرانی، 539 سال قبل از میلاد مسیح، یعنی حدود 25 قرن پیشتر، که پادشاهان و حاکمان، برای هیچ شخص و ملتی قائل به هیچ حق و حقوقی جز فرمانبرداری و خراجگزاری نبودند، اولین منشور حقوق بشری تاریخ را تدوین کرد و به اجرا درآورد.
نکته قابل توجه اینجاست که اگر امروزه، بسیاری از حکومت های جهان، به خاطر حفظ مصالح و ظواهر، دم از حقوق بشر می زنند و چاره ای هم جز این ندارند، کوروش ایرانی، در شرایطی منشور حقوق بشر را تدوین کرد که در اوج قدرت بود و در جهان آن روز، هیچ کسی او را برای رعایت حقوق بشر، زیر سوال و فشار قرار نمی داد و علیه اش قطعنامه صادر نمی کرد.
از این رو باید گفت داوطلبانه بودن اقدام او برای تدوین قانونی که دربرگیرنده حقوق انسان ها باشد، ارزش کار کوروش را بی نهایت افزون تر می کند.
او در این منشور، نه تنها حقوق ملت ایران را پاس می دارد، بلکه در همان ابتدای منشور، تصریح می دارد که تا زنده هست و حکومت می کند، دین و آیین و رسوم ملت های دیگر را نیز به رسمیت می شناسد و محترم می دارد.
در این منشور که در دنیای 25 قرن پیش نوشته شده است، مفاهیم عمیق "دموکراتیک" موج می زند، آنجا که می گوید: هرگز سلطنت خود را به هیچ ملتی تحمیل نخواهم کرد و هر ملت آزاد است که مرا به سلطنت خود قبول کند یا ننماید و هر گاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند، من برای سلطنت آن ملت اقدام به جنگ نخواهم کرد.
در پیشرو بودن این منشور همچنین می توان به منع برده داری در آن پرداخت و یادآور شد که بشر معاصر، تنها در سال 1926، آن هم پس از جنگ های خونین فراوان، پیمان نامه بین المللی منع برده داری را در "جامعه ملل" به تصویب رساند.
یکتا پرستی ، حمایت از حق مالکیت فردی، آزادی دین و شغل و انتخاب محل سکونت، فردی کردن مجازات ها و ... از دیگر موارد افتخار آمیز اولین منشور حقوق بشر تاریخ است .
به هزار تاسف اما باید گفت که این افتخار بی نظیر که مایه مباهات ملی ما ایرانیان است، به هیچ انگاشته می شود و کمتر کسی از آن یاد می کند. حال آنکه اگر این منشور در تاریخ اروپا و توسط مثلا یک پادشاه فرانسوی تدوین می شد، چه یادبودهایی در سطح دنیا برایش به پا می کردند و چه کنفرانس هایی به پا می داشتند و چه تبلیغاتی به راه می انداختند.
این درد را با که باید گفت که در شرایطی که ملت های فاقد پیشینه تاریخی، به هر دری می زنند تا بلکه کوزه ای شکسته یا لوحی مخدوش بیابند و خود را متمدن و فرهنگ شان را کهن و کشورشان را ریشه دار جلوه دهند، ما این گوهرهای بی بدیل و آن تاریخ پرسابقه و شکوه را نادیده می انگاریم و نفی می کنیم و تو گویی که ایرانیان ملتی هستند که از پس تاریخ قیمومیت های استعماری در سده اخیر، استقلال پیدا کرده و کشوری تشکیل داده اند و ملتی!
این قضیه، البته سر دراز و پر غصه دارد که در این مجال از آن می گذریم و روز جهانی کوروش را به تلخی آن نمی آلاییم و نوشتار حاضر را به حسن ختام متن این منشور که اینک در موزه بریتانیا نگهداری می شود، به پایان می بریم: اینك كه به یاری مزدا ، تاج سلطنت ایران و بابل و كشورهای چهار سوی دنیا را به سر گذاشته ام ، اعلام می كنمكه تا روزی كه من زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهددین و آیین و رسوم ملتهایی كه من پادشاه آنها هستم ، محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت كه حكام و زیردستان من ، دین و آئین و رسوم ملتهایی كه من پادشاه آنها هستم یا ملتهای دیگر را مورد تحقیرقرار بدهند یا به آنها توهین نمایند .من از امروز كه تاج سلطنت را به سر نهاده ام ، تا روزی كه زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد ،هر گز سلطنت خود را بر هیچ ملت تحمیل نخواهم كرد و هر ملت آزاد است ، كه مرا به سلطنت خود قبول كند یا ننماید و هر گاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند ، من برای سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم كرد .من تا روزی كه پادشاه ایران و بابل و كشورهای جهات چهارگانه هستم ، نخواهم گذاشت ،كسی به دیگری ظلم كند و اگر شخصی مظلوم واقع شد ، من حق وی را از ظالم خواهم گرفت و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم كرد .من تا روزی كه پادشاه هستم ، نخواهم گذاشت مال غیر منقول یا منقول دیگری را به زور یا به نحو دیگر بدون پرداخت بهای آن و جلب رضایت صاحب مال ، تصرف نماید.
من تا روزی كه زنده هستم ، نخواهم گذاشت كه شخصی ، دیگری را به بیگاری بگیردو بدون پرداخت مزد ، وی را بكار وادارد.من امروز اعلام می كنم ، كه هر كس آزاد است ، كه هر دینی را كه میل دارد ، بپرستد و در هر نقطه كه میل دارد سكونت كند ،مشروط بر اینكه در آنجا حق كسی را غضب ننماید ،و هر شغلی را كه میل دارد ، پیش بگیرد و مال خود را به هر نحو كه مایل است ، به مصرف برساند ، مشروط به اینكه لطمه به حقوق دیگران نزند.من اعلام می كنم ، كه هر كس مسئول اعمال خود می باشد و هیچ كس را نباید به مناسبت تقصیری كه یكی از خویشاوندانش كرده ، مجازات كرد .مجازات برادر گناهكار و برعكس به كلی ممنوع است و اگر یك فرد از خانواده یا طایفه ای مرتكب تقصیر میشود ، فقط مقصر باید مجازات گردد ، نه دیگران من تا روزی كه به یاری مزدا ، سلطنت می كنم ، نخواهم گذاشت كه مردان و زنان را بعنوان غلام و كنیز بفروشندو حكام و زیر دستان من ، مكلف هستند ، كه در حوزه حكومت و ماموریت خود ، مانع از فروش و خرید مردان و زنان بعنوان غلام و كنیز بشوندو رسم بردگی باید به كلی از جهان برافتد .و از مزدا خواهانم ، كه مرا در راه اجرای تعهداتی كه نسبت به ملتهای ایران و بابل و ملتهای ممالك اربعه عهده گرفته ام ، موفق گرداند . كــــوروش
بیدار هر که گشت در ایران رود بدار
بیدار و زندگانی بیدارم آرزوست
عارف قزوینی
مرا ر عشق وطن دل باین خوش است که گر
ز عشق هر که شوم کشته زاده وطن است
عارف قزوینی
در میکده از من نخریدند بجامی
آن علم ککه در مدرسه آموخته بودم
عارف قزوینی
· اگر 18 سال و 7 ماه و 6 روز مدام فریاد بکشی برای گرم کردن یک استکان چای سرد انرژی تولید می کنی؟ (ارزش امتحان کردن نداره) اگر به مدت 16 سال و 9 ماه بدون توقف بگوزی، گاز کافی برای یک بمب اتم تولید می کنی؟ (حق طبیعی ماست.. باید روش فکر کنم) قلب انسان چنان فشاری موقع رساندن خون به بدن تولید می کند که می تواند تا 40،914 سانتیمتر فوران کند (یا ابالفرز) ارضای جنسی یک خوک تا 30 دقیقه طول می کشد (کاش من هم یک خوک بودم) یک سوسک می تواند تا 19 روز بدون سر زندگی کند (اوف) (هنوز به فکر خوک هستم) اگر سرت را محکم به دیوار بکوبی 150 کالری در ساعت را آب می کنی (هرگز در منزل اینکار را نکن.. سر کار اشکالی نداره) موقعیت سر نوعی از سنجاقک نر طوری هست که نمی تواند جفتگیری کند. سنجاقک ماده ابتکار عمل را بدست گرفته و سر نر را می کند و همزمان جفتگیری می کنند (همیشه خانم ها برای رسیدن به هدفشون هر کاری می کنن) یک ملخ 350 برابر قدش می تواند بپرد. اگر با انسان مقایسه کنیم یعنی یک آدم باید بتواند به اندازه ی طول یک زمین فوتبال بپرد (30 دقیقه؟ خدای من، من هنوز به فکر اون خوک خوشبخت هستم) بعضی از شیرهای نر 50 بار در روز جفتگیری می کنند (کماکان دلم می خواهد یک خوک باشم – کیفیت را بر کمیت ترجیح می دهم) پروانه ها مزه ی خوراکی ها را با پایشان امتحان می کنند (خداروشکر چون من طعم کف کفشم رو دوست ندارم!) قوی ترین عضله ی بدن زبان است (اینو می دونستم، یادت رفت بگی زبان آخوندها که کار نمی کنند و فقط حرف می زنند قوی تر از همه هست) آدم های چپ دست به طور میانگین 9 سال کمتر از راست دست ها زندگی می کنند (!) فیل تنها حیوانیه که نمی تواند بپرد (خدا را شکر) چشم شتر مرغ از مغزش بزرگ تره (یعنی بیشتر ایرانی ها شترمرغ هستن؟) دلفین ها و انسان ها تنها موجوداتی هستند که برای لذت بردن ارتباط جنسی برقرار می کنند نه فقط به خاطر تولید مثل و از روی غریزه (پس خوک چی؟)
اشتباهی فاحش در قرآن در سوره العنکبوت ! - عکس
شنبه 25 مهر 1388 _ 17 اکتبر 2009
در قرآن در سوره العنکبوت آیه 41 الله می فرمایند : عنکبوت با آب دهان خود خانه می سازد !!! ولی این برخلاف سیستم ارگانیزم بدن همه عنکبوت هاست ! عنکبوت ها خانه هایخود را به توسط تاری که از کیسه اسپینرت ( که در ماتحتشان قرار دارد! ) می سازند که از نوعی پروتئین می باشدو تار بافتنشان ربطی به آب دهانشان ندراد ... حال سوال اینجاست که آیا خدایی که عنکبوت را آفریده، آگاهیاز این موضوع نداشته است ؟ یا اینکه قرآن نوشته دست بشر است ؟ ... قضاوت با شما ...
منبع : پارس قرآن (کلیک کنید!)
12 - Spinneret به فارسی یعنی نخ ریس و از این ارگان نخ خارج می شود ...(نمای بالا یک عکس از شکل و جایگاه عمومی اکثر عنکبوت ها می باشد ! )منبع : ویکی پدیا (کلیک کنید!)
برگرفته شده از: سایت گُرداب (کلیک کنید!)